۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

.: استاد جلال تاج اصفهانی :.

همانطور که میدونید دیروز ۳ اردیبهشت روز اصفهان بود .. من هم به همین مناسبت تصمیم به معرفی اجمالی یکی از شخصیت های بزرگ اصفهان گرفتم:

 

استاد جلال تاج اصفهانی

 

در سال 1282 شمسی خداوند پسری به شیخ اسماعیل واعظ اصفهانی که به تاج الواعظین معروف بودند فرزندی عطا کردکه نامش را جلال گذاشت.شیخ اسماعیل پدر جلال علاوه بر منبر گرم و گیرایی که داشت از حنجره یی داودی و صدای دلنشین نیز برخوردار بود و طبق مرسوم زمان بر اثر حشر و نشر با مردم اهل ذوق زمانش با گوشه ها و ردیف های آوازی ایران نیز آشنایی پیدا کرده بود.جلال فرزند شیخ اسماعیل هم ،صدا و حنجره را از پدرش به ارث برده بود واین موضوع را اهل خانواده همه می دانستند ولی جلال به احترام پدر هرگز جلوی او دهان باز نکرده بودو پدر از صدای خوش فرزندش خبری نداشت.عاقبت زمان مدرسه رفتن جلال رسید . پدر او را به مدرسه ((علیه)) سپرد.این مدرسه در بازارچه رحیم خان در نزدیک مسجد رحیم خان واقع بود و با منزلشان فاصله ای نداشت.در مدرسه به خاطر صوت خوشی که جلال داشت مکبری و موذنی و قرائت قرآن را به او واگذار کرده بودند.یک روز عصر وقتی جلال 9 ساله از مدرسه برمی گشت.با خود اندک اندک زمزمه میکرد و این زمزمه تا نزدیک در منزل ادامه داشت.غافل از اینکه پدر بر خلاف معمول وامروز در منزل است و صدای او را شنیده.وقتی جلال پایش را از هشتی به داخل حیاط گذاشت پدرش او را صدا کرد .رنگ از روی جلال پرید و به لکنت افتاد .در این هنگام پدر با چهره ای گشاده و ملاطفت آمیز به فرزند گفت:جان پدر. تو صدایت خوب است و قشنگ آواز می خوانی ومن صدایت را شنیدم ؛حالا کمی برای من بخوان.وقتی جلال با صدای لرزان اندکی خواند ،پدر دستی به سرش کشید و بوسه ای از مهر بر پیشانیش زد و گفت:برای آواز خواندن تنها صدای خوب کافی نیست تو باید تعلیم ببینی.

 

 

استاد جلال تاج اصفهانی

 

آن روز ها به جلال چون فرزند شیخ اسماعیل تاج الواعظین بود ((تاج زاده)) میگفتند.جلال تاج زاده از 9 سالگی تعلیم آواز را شروع کرد.ابتدا پیش پدرش با مقدمات و اصول ردیف ها آشنا شد و سپس پدر او را به مرحوم آسید عبد الرحیم اصفهانی استاد مسلم آواز آن زمان سپرد و تاج مدتی نزد این استاد گوشه ها را یاد گرفت.پس از مرحوم آسید عبدالرحیم پدر تاج برای این که او را با گوشه ها ی سازی در ردیف ها آشنا کند،تاج را به خدمت شاد روان نایب اسداله نی زن معروف برد.تاج زمانی نسبتاً طولانی در خدمت نایب اسداله نکته ها و ظرایف آواز ایرانی را فرا گرفت .آخرین استادی که تاج بنا به توصیه ء پدر برای گوشه ها و ردیف ها به خدمتش رفت مرحوم شاد روان میرزا حسین خان ساعت ساز معروف به ((خضوعی))بود و تاج پس از اتمام فراگیری نزد این استاد،دیگر در آواز سر آمد شده بود و اندک اندک در محافل می خواند و اینجا و آنجا همه از صوت خوشش و تسلط او بر آواز سخن میگفتند.تاج در نوجوانی با مرحوم حسین خان اسماعیل زاده استاد معروف کمانچه آشنا میشود و اولین باری که قرار بوده به همراه ساز حسین خان آواز بخواند ،حسین خان ساز را کوک میکند و هنوز جمله اول را نزده تاج با عجله شروع به خواندن میکند.مرحوم حسین خان اسماعیل زاده با لبخندی میگوید:پسرم در خواندن اینقدر عجله نکن صبر داشته باش تا من درآمد بکنم ، بعد کمی بیشتر صبر کن چهار مضرابی هم بزنم ،وقتی مجلس سر حال آمد و خودت هم کاملاً سر ذوق آمدی آنوقت شروع کن به خواندن.آن وقت هم با طمانینه بخوان تا مردم فرصت شنیدن و لذت بردن از ریزه کاری های آوازت را داشته باشند.

تاج همیشه از آواز مرحوم آسید عبدالرحیم اصفهانی و مرحوم میرزا حسین ساعت ساز با تجلیل و گرامیداشت فراوان یاد میکرد و بخصوص می گفت:صوت داود نبی در حنجره و صدای استاد مرحوم آسید رحیم تجلی میکرد و ممکن نیست کسی دیگر بتواند مانند او به این خوبی بخواند.جز این دو نفر تاج با سعهء صدر ومناعتی که داشت و اصولان هر خوانندیی را تشویق میکرد از خوانندگان هم زمانش نیز از جمله به این استادان ارادت داشت و از آنان و آوازشان به نیکی یاد میکرد:

آسید حسین طاهر زاده اصفهانی،سید اسماعیل خان قراب،قربان خان شاهی ،تجلی،حاج محمد علی،حبیب شاطر حاجی،شهاب (معروف به شهاب چشم دریده که شاگرد حبیب شاطر حاجی بود و گوشهءشهابی در دستگاه بیات زند (بیات ترک) به او منسوب است).

 

 

استاد جلال تاج اصفهانی

 

بی تردید بسیاری از استادان مسلم موسیقی و نوازندگان چیره دست سازهای ایرانی با شادروان تاج ساز نواخته اند نام این هنرمندان را میتوان در ردیف نام کسانی که با تاج همنوازی داشته اند ثبت کرد:

مرحوم نایب اسداله نی زن معروف، مرحوم شکری ادیب السلطنه استاد(تار)مرحوم استاد ابو الحسن صبا (سه تار سنتور و ویولون)مرحوم مرتضی محجوبی(پیانو)مرحوم رضا محجوم (ویولون)مرحوم حسین یا حقی (ویولون )مرحوم ارسلان خان درگاهی(تار و سه تار)مرحوم اکبر خان نوروزی(تار) مرحوم غلامرضا خان سارنگ(کمانچه )مرحوم شعبان خان اصفهانی(کمانچه)مرحوم علی اکبر خان شهنازی (تار)مرحوم حسین خان شهناز(تار)استاد حسن کسایی (خداوندگار نی و جانشین به حق نایب اسداله)استاد جلیل شهناز(خداوندگار تار)استاد علی تجویدی و ...

تاج بر خلاف اینکه استادان انگشت شماری داشت ،شاگردانش فراوان بودند.او در تعلیم با لطف پدرانه ای که داشت با اصرار هر کسی را که حتی دو دانگ صدا داشت تشویق به خواندن میکرد.و اغلب خودش هم محض ترغیب شاگردان جوان و تازه کار بی هیچ نازو افاده ای چند بیتی مناسب زمزمه میکرد.تاج با خضوع و خشوع فراوان تعلیم میداد و با روحییه ای که داشت اکثراً از شاگردانش به عنوان شاگرد نام نمی برد بلکه به نام دوست و رفیق یاد میکرد.شاگردان تاج فراوانند و من بیشتر آنها را ندیده و نمی شناسم ولی در این میان فقط با دو نفر آنها آشنایی پیدا کرده ام ،یکی آقای مرتضی شریف (قاضی دادگستری)از شاگردان قدیمی تاج که شیویه تاج را خوب دریافت کرده و به کار میگیرد ،حنجرهء توانایی دارد و پخته می خواند و شعر را به جا به کار آواز می گیرد.یکی هم که بیش از همه و تا آخرین روزهای زندگی،با تاج و در خدمت او بود؛آقای اصغر شاهزیدی خواننده خوب آواز اصفهان که خود به تعلیم آواز هنر جویان مشغول است و در یکی از آزمون های باربد نیز رتبه اول شده است.عده زیادی هم غیر مستقیم شاگرد تاج بودند،این عده از روی صفحات و نوار های تاج با سبک آواز او آشنا میشوند و روش او را ادامه میدهند که در این میان میتوان به خواننده خوش صدای معاصر آقای حسین خواجه امیری (معروف به ایرج) اشاره کرد.

 

 

استاد تاج در کنار محمدرضا شجریان

 

خاطره ای از استاد شجریان:

آخرین باری که در محضر این هنرمند بزرگوار بودم ،چهاردهم آبان 1360 درست یک ماه قبل از درگذشت ایشان به اتفاق استاد حسن کسایی و آقای محمد موسوی (نوازنده نی و شاگرد حسن کسایی)آقای پرویز مشکاتیان (نوازنده سنتور) آقای ناصر فرهنگ فر مهر،آقای منوچهر غیوری (شاگرد وفادار کسایی )شاطر رمضان و چند تن دیگر از هنر دوستان تهرانی و اصفهانی کلبه محقر مرا به قدوم شریف خود آراسته بودند .در آن روز کسایی برای شادروان تاج که خیلی افسرده به نظر می رسید با نی ،دشتی در آمد کرد و تاج با غزلی از سعدی به این مطلع:

 

تاجم نمی فرستی تیغم به سر مزن                 مرهم نمی گذاری زخمم دگر مزن

 

آوازی با نهایت قدرت تاثیر خواند که در حقیقتعقده گشایی دا آزردگی هایش بود .پس از فرود آواز ایشان تکلیف کردند که چیزی بخوانم من هم اطاعت امر استاد کرده چند بیتی خواندم که طبق معمول مورد ستایش و لطف پدرانه ایشان قرار گرفتم.شادروان تاج مردی بود سلیم النفس و با مناعت طبع هرگز در طول مدت زندگی اش به خاطر مال دنیا و مسائل مادی به کسی کرنش نکرد و به این خاطر مدح کسی را نگفت .و از همه تعریف و تمجید میکردو همه را با نام خیر یاد میکرد ،شاید کسی به خاطر نداشته باشد که او حتی یک بار از کسی گلایه کند و یا از کسی بد بگوید او حتی اگر از کسی رنجشی میدید و خاطرش آزرده میشد،این رنج و آزردگی را با سکوت بزرگوارانه ای تحمل میکرد.تاج از استادانش با احترام فراوانی یاد میکرد . با دوستانش با مهربانی و عطوفت رفتار میکرد و حتی تا آخرین روز های عمرش به اغلب دوستانش سرکشی و احوال پرسی میکرد .او با شاگردانش نیز عطوف و مهربان بود و مانند پدری خود را موظف به غمخواری آنان می دانست.شادروان تاج در زندگی یک همسر اختیار کرد و همیشه از او به عنوان یک کدبانو ی خانه دار مهربان و دلسوز که موجب و موجد گرمی کانون خانوادگی اوست نام می برد.خداوند به تاج از این همسر شش فرزند عطا کرد ؛چهار دختر به نام های :تاجی،پروین،هما،پروانه و دو پسر به نام های :همایون و جمشید

 

به اصفهان رو - استاد جلال تاج اصفهانی

 

در گلســـتـان - استاد جلال تاج اصفهانی

نظرات 10 + ارسال نظر
الهام سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1385 ساعت 23:03 http://www.tachar.blogsky.com/

سلام و درود به شما دوست عزیز
از بابت تصاویری برای وبلاگم گذاشتید بی نهایت سپاسگذارم . پست جالبی بود . متاسفانه حتی یک بار هم اسم ایشون رو نشنیده بودم و شاید به خاطر اینکه به موسیقی سنتی علاقه ندارم .
موفق باشید .

الهه جمعه 8 اردیبهشت 1385 ساعت 18:10 http://elahejooni.blogfa.com

سلام دوست عزیز(بابا مدیر کلوب)وبلاگ قشنگی دارین...معلومه که براش زمان زیادی گذاشتین.مرسی به منم سر زدین.یا علی.بای

غریبه شنبه 9 اردیبهشت 1385 ساعت 16:40 http://banouye-sib.blogsky.com

سلام
خسته نباشید
دیروز اصفهان بودم بسیار از معماری این شهر زیبا در تعجب مونده بودم و به این فکر میکردم که چه معماری غنی داریم
چه قرینه سازی های دقیقی با احوال ان زمان چه هنر نقاشی و چه کاشی کاری
این سوال به ذهنم رسید با تاریخچه ای به این زیبایی از نظر هنر ایرانی چرا به اینجا رسیدیم و خیلی تا سف خوردم که به جای اینکه این هنرمندان رو پاس بداریم و معماری اصیل ایرانی رو قدر بنهیم به سوی پوچی داریم سوق پیدا میکنیم
تو دوران صفویه (قرن یازده) دشت بهشت رو ساختن و چه استادانه این بنا و هشتی هایش را بنا کردن
هشت بهشت (هشتی به معنایی درب که نام این بنا هست یعنی دری به سوی بهشت)
با سپاس از زحماتی که برای دوستان میکشید
موفق و پایدار باشید

امیر یکشنبه 10 اردیبهشت 1385 ساعت 15:53 http://pws.blogsky.com

سلام
"مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش" !!!!
کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود
بنفشه در قدمش بر نهاد سر به سجود
بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ
ببوس غبغب ساقی به نغمه می و عود
خدایا !
یک بار دیگر تحربه بودن را به من بیاموز!
خدایا !
یک بار دیگر تجربه داشتن را به من بیاموز!
خدایا !
یک بار دیگر تجربه دوباره دیدن را به من بیاموز!
خدایا !
یک بار دیگر تجربه دوباره صبرکردن را به من بیاموز!
خدایا !
یک بار دیگر تجربه دوباره تجربه کردن را به من بیاموز!
اما خدایا !
..........................در این تجربه ها مرا تنها نگذار!
آنکه من در جستجوی او ز خود بیرون شدم
کس ندیدست و نبیند مثل او فرزانه ای
منتظر حضور گرم شما در وبلاگ محقرم هستم. لطفا با حضورتان این دلگرمی را به مریدتان بدهید...
یا حق

محمود مونسی سردرود دوشنبه 11 اردیبهشت 1385 ساعت 09:19 http://www.sardroud.blogfa.com

درود و فراوان درود بر دوست بسیار عزیزم جناب کرباسی گل..
اولا تا یادم نرفته براتون بگم که اون دعوت نامه رو ( برای به دانلود آهنگ و..) را که فرموده بودید لطف کنید برام بفرستید هر چند که خیلی زحمتتون داده ام .
یاد و نام استاد بزرگ موسیقی ایران ( استاد تاج اصفهانی ) رو گرامی میداریم..
یادمه که نوروز ۸۲ رو اصفهان بودیم و من صبح اول وقتی کنار زاینده رود آواز همایون استاد طاهرزاده و تصنیف آتش دل استاد تاج رو می خوندم.. یاد شهر زیبا و دوست داشتنی اصفهان بخیر...

پسر سیاه چهارشنبه 13 اردیبهشت 1385 ساعت 22:35 http://man-to-eshgh.blogsky.com

سلام!
می گی الا بذکر..... ٫ تو از کدوم خدا حرف می زنی از همون که .. من ندیدمش ازش چیزی جز بی عدالتی چیزی نفهمیدم ٫‌اصلا این خدا هست ٫‌چرا واسه بعضی ها خدا هست واسه بعضی ها نیست ...؟؟؟؟ چرا چرا چرا

سیاوش تی پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1385 ساعت 22:22 http://shahoo121.blogfa.com/

سلام بر شما دوست محترم
از حضور گرم شما بی نهایت ممنون و متشکرم
جای خوشبختی داره با شما آشنا شدم
مطلب خیلی زیبای بود بااجازه اون رو تو معرفی اساتید موسیقی و آواز ایرانی ثبت میکنم و از شما هم دعوت میکنم نظاره گر باشید
در ضمن خوشحال میشم با تبادل لینک موافقت کنید
تا یادم نرفته کلک خیال انگیز http://weblog.kelke252.com/دیگر وبلاگ من هم با یادی از عماد خراسانی به روز شده و منتظر دیدار شماست
موفق باشید

آرش سه‌شنبه 14 آذر 1385 ساعت 16:14

سلام
چرا از مرگش ننوشتی؟

عاطفه شنبه 15 اردیبهشت 1386 ساعت 18:24

با سلام
من می خواهم دو آهنگ ۱ - به اصفهان رو ۲ - در گلستان را بشنوم ولی موفق نمی شوم لطفآ اگر می شود برایم بفرستید

با تشکر

جلال و لیلا سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 19:33 http://ae-uok.blogfa.com

من اهل اصفهانم ولی خانمم اهل بیجار

ارادت خاصی به استاد تاج اصفهانی داریم.باعث افتخار که اوازهای این بزرگوار راگوش میدیم.مخصوصا تصنیف به اصفهان رو . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد