۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

.: عید مبعث پیامبر اسلام مبـارک باد :.

درود بر رحمت عالمیان وصفوت آدمیان

 

بلغ العلی بکماله

کشف الدجی بجماله

 

حسنت جمیع خصاله

صـــلو علیه وآله

 

با سلام

ضمن عرض تبریک به مناسبت عید بزرگ مسلمین، عید مبعث ترانه از سامی یوسف خواننده مسلمان قرار می دهم امیدوارم خوشتون بیاد..

 

برای مشاهده تصویر بزرگتر روی عکس کلیک کنید

 

ترانه عید از سامی یوسف خواننده مسلمان:

دریافت آهنگ عید - کیفیت 128kb  - حجم: 4.4 مگــابایت

دریافت آهنگ عید - کیفیت 24kb    - حجم: 820 کیلوبایت

 

متن شعر آهنگ عید

-= حسن کسایی، آقای نی =-

نام استاد کسایی با نی چنان عجین شده که تصور یکی بدون دیگری امریست محال. نی از جمله سازهایی است که در تاریخ موسیقی ایران جایگاه پرفراز و فرودی از دربار پادشاهان ساسانی تا همدم بودن با شبانان داشته؛ ولی هیچگاه نتوانست قابلیت اصلی خود را نشان دهد که بتواند مانند سازهایی از قبیل عود، تار،سنتور و انواع مختلف سازهای آرشه ای و مضرابی جایگاه نسبتا ثابتی در بین موسیقی دانان و مردم پیدا کند.

احتمالا سادگی ساخت که خود موجب پیدایش الگوهای غیر استاندارد و در نهایت باعث محدود شدن سطح تکنیکی نی شده بود را بتوان عامل اصلی عدم ثبات در جایگاه اصلی نی دانست. توضیح آنکه، برای توسعه و رشد امکانات فنی و تکنیکی یک ساز، لازم است ابتدا ساختار آن، طبق الگویی دقیق و کارشناسی شده، طراحی و ساخته شود تا نواختن آن با حداکثر قابلیت اجرایی، میسر گردد؛ بر اساس اطلاعاتی که از ضبط اولین صفحه های موسیقی ایرانی در دست است، تکنیک نوازندگی سازهایی همچون تار، ویلن، کمانچه به نسبت نی در سطح بالاتری قرار دارد. تنها ضبطی که در گذشته از نی انجام شده تکنوازی و جواب آواز نایب اسدالله اصفهانی است که بنا به روایتی اولین کسی است که نی را به سبک "دندانی" می نواخته (هر چند خلاف این موضوع انکار ناپذیر نیست.) در هر صورت می توان با بررسی این چند صفحه ضبط شده، سطح نوازندگی نی را در آن زمان شناخت.


Hasan kasaee

حسن کسایی


حسن کسایی به گفته خود در تاریخ 20 مهر 1307 در خانواده ای تاجر پیشه به دنیا آمد. پدر او سید جواد کسایی از تاجران به نام آن زمان اصفهان به دلیل علاقه و انسی که با موسیقی داشت، با اساتید آن زمان رفت و آمد می نمود؛ بزرگانی چون سید حسین طاهرزاده، جلال تاج زاده اصفهانی، اکبر خان نوروزی، خاندان شهناز (شعبان خان، حسین آقا، علی آقا و جلیل شهناز)، غلامحسین سارنج، ادیب خوانساری. بطوری که منزل آقا سید جواد، محفلی بود برای تجدید دیدار و نیز ساز و آواز اساتید به نام موسیقی اصفهان.

 

این آمد و شد ها موجب شد حسن کسائی از کودکی با موسیقی آشنا شود و به مرور زمان، علاقه زیاد ایشان به موسیقی خصوصا" ساز نی (بعد از دیدن یک نوازنده دوره گرد) بر آن شد تا پدر، وی را نزد مهدی نوائی ببرد. پس از فوت مهدی نوایی کسایی همچنان از همنشینی با نوازندگان اصفهانی در جهت تسلط بر نوازندگی نی استفاده کرد؛ مخصوصا" از همنوازی با جلیل شهناز که به نوعی حق استادی بر گردن او دارد بهره برد. همنوازی با سازهای پرده داری مثل تار و سه تار او را بیش از پیش با گامهای مختلف موسیقی ایرانی آشنا کرد، بصورتی که برای اولین بار دستگاههای چهارگاه، اصفهان، نوا و راست پنجگاه با کوک دقیق و بصورت کامل اجرا کرد. کسایی همچنین از محضر ابوالحسن صبا بهره های فراوان برد که میتوان گفت، هنر نوازندگی سه تار کسائی، یادگار انس با این هنرمند یگانه است. سه تار نوازی کسائی تلفیقی زیبا از ترکیب نوازندگی تار جلیل شهناز و سه تار ابوالحسن صبا است.
 

audio file به قسمتی از نوازندگی حسن کسایی گوش کنید


حسن کسائی در اصفهان سالها مکتبدار موسیقی اصفهان در رشته های نی، سه تار و آواز بوده است. شاگردان زیادی از محضر او درس گرفته اند که امروز جزو چهره های برجسته موسیقی ایران شمرده می شوند؛ حسین عمومی، حسن ناهید، محمد موسوی، بهزاد فروهری، نعمت الله ستوده و شهرام میرجلالی از این جمله اند. اگرچه بیشتر آثار حسن کسایی را بداهه نوازی است تا موسیقی پیش ساخته، ولی امروز بخش زیادی از ضربی ها و حتی آوازیهای نوازندگان نی، بهره گرفته از نوازندگی های ایشان است.

 

استاد کسائی بطور مستقیم نتوانست، از محضر نایب استفاده کند، ولی در دوره ای بسیار کوتاه نزد یکی از شاگردان ایشان به نام مهدی نوایی، تمام اندوخته های نوایی را فراگرفت، این موضوع از جهتی دلیل بر استعداد فراوان کسائی و از جهتی دیگر، نشان از محدودیت و سادگی تکنیک نوازندگی نی در آن زمان میباشد. از این رو حسن کسایی مانند تهرانی در تنبک ، عبادی در سه تار، بهاری در کمانچه و پایور در سنتور به نوعی از ابتدا شروع به ابداع تکنیک و پیاده کردن تمام دستگاهها در ساز نی نمود.



حسن کسایی


در گذشته صدای نی، همراه با نا خالصی زیاد بود؛ یعنی نواختن نی بصورتی بود که تفاوت محسوسی بین صداهای اوج، بم و بم نرم نبود، ولی استاد کسایی توانست با تغییر حالت در زبان، در محل استقرار زبان، حالت لب و فرم سر نی، صدایی بسیار شفاف و بدون ناخالصی از نی تولید کند. همین پیشرفت باعث شد، نی استاد، به رادیو راه پیدا کند؛ تکنوازیها و همکاری با نوازندگان و خوانندگان مشهور آن زمان چون جلیل شهناز، علی تجویدی، احمد عبادی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و ... باعث شد، نی همردیف سازهای دیگر قرار بگیرد.
Audio File قسمتی از نوازندگی حسن کسائی را ببنید

بعد از این دوره اغلب ارکسترهای ایرانی شروع به استفاده از ساز نی کردند و این احساس نیاز باعث رشد روز افزون نوازندگان نی شد که حتی امروزه به عنوان یک رشته تخصصی در دانشگاه تدریس می گردد. می توان گفت، تمام نوازندگان امروز نی، با شنیدن صدای نی استاد کسایی به این ساز علاقمند شدند.

 

برگرفته از گفتگوی هارمونی

.: شیخ صنعــان :.

داستان حکایت عاشق شدن پیری است از پیران صوفیان به نام شیخ صنعان که در اطراف بیت الحرام به روایتی 700 و به روایتی400 مرید داشته است و تمام واجبات دینی و شرعی را انجام داده و عبادات زیادی برای آخرت خود ذخیره داشته است. از قضا یک شب در خوابی می بیند که از مکه به روم افتاده و بر بتی مدام سجده می کند. پس از این خواب او پی می برد که زمان سختی و دشواری (آزمایش الهی - یکی از عقبات صعب سلوک) فرا رسیده: 

یوسف توفیق در چاه اوفتاد

عقبه ای دشوار در راه اوفتاد

 

او باید خودش را به آزمایش الهی بسپارد. وی در حالی که به نجات و حفظ دین خود امید دارد با جمع کثیری از مریدان خود، راهی شهر روم می شود.

در آن شهر شیخ بر دختری ترسا، ساکن یکی از دیارات مسیحی که (این دیر) در روم (بیزانس) عاشق می شود.

ناگزیر بحکم آنچه در رویا به او نموده بودند عازم روم می شود و آنجا گرفتار عشق دختری ترسا و روحانی صفت می گردد و برای خاطر معشوق ایمان می دهد و ترسائی می خرد و چنان در عشق ظاهر گرفتار می شود که خمر می خورد و زنـّار (1) می بندد و خوک بانی پیشه می کند و دست از اسلام و مسلمانی می شوید. مریدانش سعی می کنند تا با پند و اندرز شیخ گمراه خود را به راه آورند و چون از تغییر وضع شیخ خود مأیوس می شوند از او قطع امید می کنند و به حجاز برمی گردند و گزارش اعمال او را به مریدی که هنگام سفر روم غایب بود می دهند. او آنها را سرزنش می کند که چرا شیخ خود را در چنان حالی رها کرده اند و شب هنگام با تضرع و زاری از خدا می خواهد تا شیخش را از گمراهی نجات بخشد. سرانجام خواجه کائنات (ص) را در خواب می بیند که به او بشارت رهایی شیخ را می دهد. روز دیگر او با مریدان عازم روم می شوند و شیخ را که زنـّار بریده از نو مسلمان شده است با خود به حجاز می آورند. اما دختری که باعث آن ماجری شده بود پس از مراجعت شیخ احوالش دگرگون می گردد و عاجز و سرگشته دیوانه وار سر در پی شیخ می نهد و به دست او اسلام می آورد و جان شیرین را سر ایمان خود می نهد:

 

آخر الامر آن صنم چون راه یافت

ذوق ایمان در دل آگاه یافت

شد دلش از ذوق ایمان بی قرار

غم درآمد گرد او بی غمگسار

گفت شیخا طاقت من گشت طاق

من ندارم هیچ طاقت در فراق

می روم زین خاندان پر صداع

الوداع ای شیخ عالم الوداع

چون مرا کوتاه خواهد شد سخن

عاجزم، عفوی کن و خصمی مکن

این بگفت آن ماه و دست از جان فشاند

نیم جانی داشت بر جانان فشاند

گشت پنهان آفتابش زیر میغ

جان شیرین زو جدا شد ای دریغ

 

(منطق الطیر –شرح دکتر سید صادق گوهرین- بیت 1580تا 1586)

.: میلاد حضرت امیرالمومنین علی (ع) مبارک باد :.

 

 

تا صورت پیوند جهان بود، على بود

تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود

 

آن قلعه گشایى که در از قلعه خیبر

برکند به یک حمله و بگشود، على بود

 

آن گرد سر افراز، که اندر ره اسلام

تا کار نشد راست، نیاسود، على بود

 

آن شیر دلاور، که براى طمع نفس

برخوان جهان پنجه نیالود، على بود

 

این کفر نباشد، سخن کفر نه این است

تا هست على باشد و، تا بود، على بود

 

شاهى که ولى بود و وصى بود، على بود

سلطان سخا و کرم و جود، على بود

 

هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس

هم صالح پیغمبر و داود ، على بود

 

هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هو ایوب

هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود

 

مسجود ملایک که شد آدم، ز على شد

آدم چو یکى قبله و مسجود، على بود

 

 

آن عارف سجاد، که خاک درش از قدر

بر کنگره عرش بیفزود ، على بود

 

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن

هم عابد و هم معبد و معبود، على بود

 

«ان لحملک لحمى» بشنو تا که بدانى

آن یار که او نفس نبى بود، على بود

 

موسى و عصا و ید بیضا و نبوت

در مصر به فرعون که بنمود، على بود

 

چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم

از روى یقین در همه موجود، على بود

 

خاتم که در انگشت سلیمان نبى بود

آن نور خدایى که بر او بود، على بود

 

آن شاه سرفراز، که اندر شب معراج

با احمد مختار یکى بود، على بود

 

آن کاشف قرآن‏که‏خدا در همه قرآن

کردش صفت عصمت و بستود، على بود

 

مولانا جلال الدین بلخی مولوی

 

-= حسام الدین سراج =-

با سلام

اصفهان در 3 شب گذشته شاهد کنسرت سید حسام الدین سراج به همراهی گروه بیدل و امید بود.

 

 

این برنامه که در باغ فردوس پلی اکریل اصفهان برگزار شد شامل دو قسمت بود که در قسمت اول گروه بیدل که گروه سرشناسی متشکل از رامین کاکاوند (تنبور – آهنگساز) بهرام خانی (تنبور) مسعود حبیبی (دف) شهرام میر جلالی (بربط) و کوروش بابایی (کمانچه) محمود فرهمند (تنبک) و داود ورزیده (نی) با خوانندگی حسام الدین سراج به هنر نمایی پرداختند که تصنیف هایی از آلبوم های نازنین یار – نرگس مست و رویای وصل را اجرا کردند. و همچنین تکنوازی هایی از مسعود حبیبی – رامین کاکاوند – برام خانی و دو نوازی بربط و نی نیز به اجرا گذاشته شد.

 

 

 

در بخش دوم هم گروه دیگر یعنی گروه امید به اجرای آلبوم "ماه نو" پرداختند.

 

*   ماه نو – حسام الدین سراج

*   نازنین یار – حسام الدین سراج