۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

* هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم *

باسلام

ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم هفت وادی عرفان ایرانی از زبان شیخ فریدالدین عطار نیشابوری:

 

هفت شهر عشق عطار

 

گفت ما را هفت وادی در ره است

چون گذشتی هفت وادی،درگه است

وا نیامد در جهان زین راه کس

نیست از فرسنگ آن آگاه کس

چون نیامد باز کس زین راه دور

چون دهندت آگهی ای ناصبور؟

چون شدند آن جایگه گم سر به سر

کی خبر بازت دهد ای بی خبر؟

هست وادی طلب آغاز کار

وادی عشق است از آن پس ، بی کنار

پس سیم وادی است آن معرفت

پس چهارم وادی استغنا صفت

هست پنجم وادی توحید پاک

پس ششم وادی حیرت صعبناک

هفتمین وادی فقر است و فنا

بعد از این روی روش نبود تو را

در کشش افتی روش گم گرددت

گر بود یک قطره قلزم گرددت

 

وادی اول: طلب

 

ملک اینجا بایدت انداختن

ملک اینجا بایدت درباختن

در میان خونت باید آمدن

وز همه بیرونت باید آمدن

چون نماند هیچ معلومت به دست

دل بباید پاک کردن از هرچه هست

چون دل تو پاک گردد از صفات

تافتن گیرد ز حضرت نور ذات

 

وادی دوم: عشق

 

کس درین وادی بجز آتش مباد

وان که آتش نیست عیشش خوش مباد

عاشق آن باشد که چون آتش بود

گرم رو و سوزنده و سرکش بود

عاقبت اندیش نبود یک زمان

درکشد خوش خوش بر آتش صد جهان

 

وادی سوم: معرفت

 

چون بتابد آفتاب معرفت

از سپهر این ره عالی صفت

هر یکی بینا شود بر قدر خویش

بازیابد در حقیقت صدر خویش

سر ذراتش همه روشن شود

گلخن دنیا بر او گلشن شود

مغز بیند از درون نه پوست او

خود نبیند ذره ای جز دوست او

 

وادی چهارم: استغنا

 

هفت دریا یک شَمَر اینجا بود

هفت اخگر یک شرر اینجا بود

هشت جنت نیز اینجا مرده ای است

هفت دوزخ همچون یخ افسرده ای است

 

وادی پنجم: توحید

 

رویها چون زین بیابان درکنند

جمله سر از یک گریبان برکنند

گر بسی بینی عدد، گر اندکی

آن یکی باشد درین ره در یکی

چون بسی باشد یک اندر یک مدام

آن یک اندر یک ، یکی باشد تمام

 

وادی ششم: حیرت

 

مرد حیران چون رسد این جایگاه

در تحیر ماند و گم کرده راه

گر بدو گویند"مستی یا نه ای؟

نیستی گویی که هستی یا نه ای؟

در میانی یا برونی از میان؟

برکناری یا نهانی یا عیان؟

فانیی یا باقیی یا هردویی؟

یا نه ای هردو ، تویی یا نه تویی؟"

گوید:"اصلا می ندانم چیز من

وان "ندانم" هم ندانم نیز من

عاشقم اما ندانم بر کیم

نه مسلمانم نه کافر پس چیم

لیکن از عشقم ندارم آگهی

هم دلی پر عشق دارم هم تهی"

 

وادی هفتم: فقر و فنا

 

بعد از این وادی فقر است و فنا

کی بود اینجا سخن گفتن روا

عین وادی فراموشی بود

گنگی و کری و بیهوشی بود

 

نظرات 5 + ارسال نظر
علی یکشنبه 1 بهمن 1385 ساعت 19:14 http://shabnava.persianblog.com

سلام. ممنون.آموزنده و جالب بود

سلام دوست عزیز.
من هم ایام داغداری حضرت بقیه الله رو به مناسبت عزای حضرت ابی عبدلله الحسین خدمت شما همشهری محترم تسلیت عرض میکنم .

همان طور که میدونید آدرس وبلاگ من عوض شده به خاطر برخی مشکلات امنیتی.
در پناه حق موفق و موید باشی . انشاالله .
داشت یادم میرفت اینو بگم . پست جدیدی که نوشتی رو خوندم از این جهت که در دبیرستان خوانده بودم ولی فراموشم شده بود خیلی خیلی خوشحال شدم .
خدا نگهدار

سفیر سه‌شنبه 3 بهمن 1385 ساعت 22:55 http://www.persianblog20.persianblog.com

چهلستون هم لینک داده شد ... ممنون ...

معصومه یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 11:20 http://sometimes.blogsky.com

جالبه ! ما خیال می کنیم وقتی عاشق کسی شدیم دیگه تمام شد !!! همین ! رسیدیم به نهایت راه !
جالبه که عشق تازه دومین وادیه !!!

آن را که خبر شد خبری باز نیامد !

میو و و و سه‌شنبه 15 اسفند 1385 ساعت 21:38

هفت مرغ چاق را صوفی بخورد
ما هنوز اندر پی یک جوجه اییم

lol
:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد