در گلستان از طبیعت
بین چه سان گشته عیان اسرار پنهان
پر شد از سبزه و گل دامان بستان
شد عیان گل به گلستان دور غم شد به پایان
شورش مرغان شد ز گردون به کیوان
رخ تو و رخ گل هر دو با هم ، دل من و دل تو کرده خرم
با عشق تو یکسره می سوزم ، با هجر تو یکدله می سازم
پرده ز رویت باز کن ، مهر و وفا آغاز کن ، جان من آخر کن رحمی
خیز به بستان ای گل خندان جامه گلگون پوش
باده گلگون رغم رقیب و گنبد گردون نوش
رو به چمن کن دیده بینش باز از هم
منظره گل بنگر و دل کن شاد و خرم
چند به ذلت در دوران ، سوزم و سازم با هجران
ز آتش عشقت سوخت همه سر و سامانم ، دل و ره و ایمانم
دل تو تا کی در ره جهل و پستی ، سر تو تا کی خالی از شور مستی
فصل بهار از آب چو آتش خیز به مینا کن
مرغ چمن از نغمه دلکش واله و شیدا کن
"شیدای اصفهانی"
تصنیف رنگ های طبیعت
خواننده : مرحوم جلال تاج اصفهانی
· نوروز: روز نو، روز نخست فروردین ماه، جشن بزرگ ایرانیان، جشنی که از زمان کهن (از حدود 3000 سال پیش از میلاد مسیح) بوده است. کسی به درستی زمان آغاز آن را نمی داند اما در زمان هخامنشیان به صورت رسمی برگزار گشته است. در شاهنامه آغاز نوروز به جمشید نسبت داده شده است. این عید، جشن بازیابی الهه نباتی سیاوش است. جشن دوباره زنده شدن طبیعت.
· نوروز یک آئین است و مراسم آن با تار و پود مردم گره خورده، اما غبار زمان بسیاری از آئین های آن را کمرنگ کرده است. مراسم مهم عید نوروز در عهد کهن به این صورت بوده است:
1- روز اول: بار عام
2- روز دوم: تقدیم هدایای والیان و حکام ایالات و ولایات به پادشاه
3- روز سوم: مشک و عنبر و عود به یکدیگر هدیه دادن
4- روز چهارم: پوشیدن جامه ای از بردیانی
· از آئین نوروز سر زدن به مردگان است. مردم معتقد بودند ارواح در نوروز به سوی زمین می شتابند تا به قوم خود برکت بخشند. حاجی فیروز، مظهر سیاوش، نماد ظاهری همین برکت است. صورت سیاه او بازگشت از جهان مردگان و لباس قرمزش، خون را که مظهر حیات است به یاد می آورد. عیدی دادن و عیدی گرفتن و سر زدن به اقوام از دیگر مراسم است.
· هفت سین خوش یمن و مبارک (چون هفت امشاسپند، هفت آسمان، هفت شهر عشق و هفت روز هفته)
1- سنجد: ندای خرد گرایی و دعوت به عقل
2- سیب: نماد صحت و سلامت
3- سبزی: سمبل طراوت و خوش خلقی
4- سمنو: نشان قدرت و صلابت
5- سیر: نگاهداشت حد و حقوق
6- سرکه: رضا و تسلیم
7- سماق: صبر و امید
چهلستون سال خوبی را برای همه دوستان همراه آرزو دارد. شاد باشید.
· سد هخامنشی دیده گان در شمال پاسارگاد
فعالیت ماشینآلات خاکبرداری در نزدیکی یکی از شاخههای رودخانه سیوند، منجر به تخریب سد هخامنشی دیدهگان در شمال پاسارگاد شد.
«محمد جعفر ملکزاده»، دبیر کمیسیون عالی سدسازی سازمان آب منطقهای استان فارس با اعلام این خبر به میراث خبر گفت: «سد هخامنشی دیدهگان که اخیرا در حین بررسی منطقه شناسایی شد از نظر مهندسی بسیار ارزشمند است.»
وی که خود را کاشف سد میداند به میراث خبر گفت: «این سد هخامنشی، یک سد خاکی با هسته رسی و پوسته سنگی است که میتوان گفت در دنیا بینظیر بوده و نمونه آن تا کنون دیده نشده است. اما فعالیت ماشینآلات خاکبرداری یک شرکت خصوصی باعث تخریب بخشهایی از آن شده است.»
طبق نوشتههای مکتوب، «کلایس»، باستانشناس آمریکایی نیز در مطالعات خود و بررسی شمال پاسارگاد از وجود سدی از دوره هخامنشی در منطقه دیدهگان یاد کرده بود اما این سد تا کنون در محافل علمی به درستی معرفی نشده و به همین دلیل به فراموشی سپرده شده بود
ملک زاده در مورد کاربری این سد که بیشتر به یک آببند بزرگ شباهت دارد گفت: « بررسی منطقه و محدوده سد نشان می دهد زمینهای کشاورزی زیادی در اطراف وجود ندارد. به نظر میرسد تنها هدف احداث این سد کنترل سیلابها و ذخیره کردن آب بوده تا در صورت لزوم در مسیر رودخانه به آرامی رها شوند.»
تخریب این سد باعث شده بخشی از مدارک باستانشناسی در مورد چگونگی تکنیک ساخت سد از بین برود اما به گفته ملکزاده باقی مانده آن همچنان قابل ارزش و مطالعه است.
وی افزود: «در ساخت این سد از تخته سنگها مستحکم یک متر در یک متر استفاده شده که هنوز معلوم نیست از کجا آورده شده است. سنگها بسیار بزرگ و یکپارچه است و جای تیشه روی آن دیده میشود.»
به گفته ملکزاده روی بخشی از سنگها سوراخهایی دیده میشود که احتمالا از این سوراخها الوار عبور داده میشده و با آن هم مسیر آب را میبستند و هم سد را کلاف کشی میکردند.
هم اکنون بخشی از سد تخریب شده و سنگها نیز به اطراف پرتاب شدهاند. این درحالی است که شواهد نشان می دهد نیازی به فعالیت بولدوزرها در منطقه نبوده است.
در استان فارس هخامنشیان برای کنترل سیلابها سدها متعددی زدهاند که از آنجمله میتوان از سد بزرگ داریوش در مرودشت یاد کرد.
باسلام
ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم هفت وادی عرفان ایرانی از زبان شیخ فریدالدین عطار نیشابوری:
هفت شهر عشق عطار
گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی،درگه است
وا نیامد در جهان زین راه کس
نیست از فرسنگ آن آگاه کس
چون نیامد باز کس زین راه دور
چون دهندت آگهی ای ناصبور؟
چون شدند آن جایگه گم سر به سر
کی خبر بازت دهد ای بی خبر؟
هست وادی طلب آغاز کار
وادی عشق است از آن پس ، بی کنار
پس سیم وادی است آن معرفت
پس چهارم وادی استغنا صفت
هست پنجم وادی توحید پاک
پس ششم وادی حیرت صعبناک
هفتمین وادی فقر است و فنا
بعد از این روی روش نبود تو را
در کشش افتی روش گم گرددت
گر بود یک قطره قلزم گرددت
وادی اول: طلب
ملک اینجا بایدت انداختن
ملک اینجا بایدت درباختن
در میان خونت باید آمدن
وز همه بیرونت باید آمدن
چون نماند هیچ معلومت به دست
دل بباید پاک کردن از هرچه هست
چون دل تو پاک گردد از صفات
تافتن گیرد ز حضرت نور ذات
وادی دوم: عشق
کس درین وادی بجز آتش مباد
وان که آتش نیست عیشش خوش مباد
عاشق آن باشد که چون آتش بود
گرم رو و سوزنده و سرکش بود
عاقبت اندیش نبود یک زمان
درکشد خوش خوش بر آتش صد جهان
وادی سوم: معرفت
چون بتابد آفتاب معرفت
از سپهر این ره عالی صفت
هر یکی بینا شود بر قدر خویش
بازیابد در حقیقت صدر خویش
سر ذراتش همه روشن شود
گلخن دنیا بر او گلشن شود
مغز بیند از درون نه پوست او
خود نبیند ذره ای جز دوست او
وادی چهارم: استغنا
هفت دریا یک شَمَر اینجا بود
هفت اخگر یک شرر اینجا بود
هشت جنت نیز اینجا مرده ای است
هفت دوزخ همچون یخ افسرده ای است
وادی پنجم: توحید
رویها چون زین بیابان درکنند
جمله سر از یک گریبان برکنند
گر بسی بینی عدد، گر اندکی
آن یکی باشد درین ره در یکی
چون بسی باشد یک اندر یک مدام
آن یک اندر یک ، یکی باشد تمام
وادی ششم: حیرت
مرد حیران چون رسد این جایگاه
در تحیر ماند و گم کرده راه
گر بدو گویند"مستی یا نه ای؟
نیستی گویی که هستی یا نه ای؟
در میانی یا برونی از میان؟
برکناری یا نهانی یا عیان؟
فانیی یا باقیی یا هردویی؟
یا نه ای هردو ، تویی یا نه تویی؟"
گوید:"اصلا می ندانم چیز من
وان "ندانم" هم ندانم نیز من
عاشقم اما ندانم بر کیم
نه مسلمانم نه کافر پس چیم
لیکن از عشقم ندارم آگهی
هم دلی پر عشق دارم هم تهی"
وادی هفتم: فقر و فنا
بعد از این وادی فقر است و فنا
کی بود اینجا سخن گفتن روا
عین وادی فراموشی بود
گنگی و کری و بیهوشی بود
باسلام
ضمن عرض تبریک به مناسبت عید غدیر خم..
بزرگداشت استاد محمد حسین صغیر اصفهانی
یکشنبه 17 دی ماه - ساعت ۱۵:30 - کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان
دوشنبه 18 دی ماه - ساعت 8:00 - حسینیه امام خمینی (میدان قدس)
تصویر از وبلاگ حیات طیبه
زندگینامه ی بسیار مختصر از شاعر شهیر وعارف کبیر استاد محمد حسین صغیر اصفهانی :
نامش محمد حسین بود ونام پدرش اسدالله در سنه 1312 هجری قمری مصادف با 13رجب روز تولد مولای متقیان حضرت علی (ع) در اصفهان دیده به جهان گشود. از 3 سالگی علاقه ی زیادی به نوشتن و خواندن پیدا کرد ولیکن به خاطر صغرت سن هیچ مکتب خانه ای اجازه تحصیل به وی را نمیدهد تا بلاخره در سن شش سالگی اولین تک بیتی خود را به زبان جاری میکند.
نه گفته خدا و نه گفته امام
که اطفال مردم کنید روی بام
حدود هشت ساله بود که با یک رویای صادقه زبانش در مدح امیرالمومنین علیه السلام باز میشود.دوازده بهار از عمرش می گذشت که الهاماتی از طرف حضرت دوست بر زبانش به صورت شعر جاری میشود.
چنان که در مورد مولا علی میگوید:
مصحفش مدح وخدا مداح واحمد مدح خوان
من به وصف او کنم از خود ثبوت شاعری
(از کتاب دیوان صغیر اصفهانی)
در جهان آمد صغیر وچند روزی ماند و رفت
یادگار از وی در این عالم کتابی بیش نیست
استاد صغیر در مدت زندگی خود از یادگاری هایی در قالب خاطره/کرامات و بیان شیوا یی از ادبیات فارسی بر جای گذارد