درازی شب یلدا و کوچه ای جلفا سرهمش بکنی تازه نصفی، زلفی، یار منس
یلدا طولانیترین شبهای سال و آغاز انقلاب شتوی است که پس از آن آفتاب از برج قوس به برج جدی تحویل میشود و روزها اندک اندک بلندتر میشود. این طولانیترین شب سال در نظر ایرانیان نحس بود. زیرا علاوه بر سرمای سخت زمستانی در این شب دیرنده، حمله اهریمن تاریکی ادامه مییافت. برای دفع نحوست، ایرانیان تا باز آمدن خورشید به دور آتش شادی میکردند و خوان میگستردند و میزد (mayazd = نذر یا ولیمه غیر مایع مانند گوشت و نان و...) نثار میکردند که بازمانده این رسم هنوز بر جای است.
یلدا
ایرانیان باستان برای آنکه شب یلدا را به رغم اهریمن بدکنش به خوشی بگذرانند، آخرین بازماندههای میوههای پاییزی را جمع کرده، بر خوان مینهادند و گاه تا صبح، شبزندهداری میکردند؛ در واقع، این میزد و فدیه را نثار اورمزد میکردند. این خوان میوه، در واقع، شگون داشت و زمستان را پربرکت میکرد. مراسم شب چله که هنوز در بسیاری از نقاط ایران پابرجاست، یادگار این رسم کهن است.
یلدا، چنانکه اغلب فرهنگها آوردهاند، ماخوذ از سریانی به معنی میلاد عربی است؛ و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق میکردهاند، از اینرو، بدین نام خوانده شده است. چون ایرانیان این شب را شب تولد میترا (مهر) میدانستند، آن را با تلفظ سریانیش پذیرفتند و در واقع، یلدا با نوئل (Noël) اروپایی که در 25 دسامبر تثبیت شده، معادل است. بنابراین، نوئل اروپایی همان شب یلدا یا شب چله ایرانی است.
مراسم تولد میترا به عنوان یک روز مقدس با آیین مهری به اروپا رفت. تا آن زمان جشن تولد و تعمید مسیح روز ششم ژانویه گرفته میشد. پس از آن که مسیحیت نفوذ یافت و بسیاری از آداب و رسوم مهری در آن جذب شد، میلاد مهر _ که به اعتقاد مهرپرستان نجات دهنده بشریت در آخرالزمان خواهد بود _ به مسیح منتسب شد و با گسترش مسیحیت در شرق مجددا به ایران بازگشت و شب یلدا نامیده شد.
ایرانیان قدیم معتقد بودند که قارون به شکل هیزمشکنی شب به در خانهها میآید و هیزم به آنها میدهد که این هیزمها به شمش طلا تبدیل میشود. بنابراین تا صبح بیدار میمانند. این مراسم یادآور بابانوئل در کریسمس است و میرساند که یلدای ایرانی و کریسمس از یک مایه سرچشمه گرفته است.
یلدا شب تولد خورشید است. از این شب است که خورشید روزی یک دقیقه بیشتر میپاید. روزی یک دقیقه بزرگتر میشود. روزی یک دقیقه بیشتر میتابد. قربانی یلدا هندوانه است، سوگولیاش انار. یلدا که برسد حتما شب «واترقیا» گذشته است. در آن همه انارها به یکباره میرسند. اکنون باید انارها را چید، دانهدانه کرد، بویید و خورد. یاقوتهای انار است که یلدا را سرخ میکند.
انار میوه عشق
انار، میوه سرخ، میوه گرم، میوه یلدا، میوه شبهای پاییزی و میوه عشق ایرانی است. میشود میوه و شکوفهاش را همزمان به روی درختش دید.
در ادبیات فارسی شعرا زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی به شب یلدا تشبیه میکنند و از اشعار برخی مانند معزی و سنایی نیز رابطه بین مسیح و یلدا درک میشود.
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
(سنایی)
ایزد دادار مهر و کین تو گویی از شب قدر آفرید و از شب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مومن زانکه به کینت بود تفاخر ترسا
(معزی)
روز رویش چو بر انداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست
(سعدی)
صحبت حکام، ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی، بو که برآید
(حافظ)
منابع:
1. یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، انتشارات سروش، تهران، 1375.
2. بیرونی، ابوریحان، آثارالباقیه، ترجمه اکبر دانا سرشت، تهران، 1331. |