الحان سی گانه باربَد

حکایاتی درباره بعضی از الحان سی گانه باربد موسیقی دان ایران باستان

 


شبدیز

 

یکی از نغمات حزن انگیزی که در تاریخ گذشته ما بسیار نام از آن برده شده شبدیز می باشد.

 

حکایت از این قرار است که ، خسرو پرویز اسبی داشته است با نام شبدیز که بسیار مورد علاقه و توجه وی بوده است ، حتی دستور داده بود که هر کس خبر مرگ شبدیز را به او بدهد ، به دست جلادش بسپارند. روزی که شبدیز می میرد ، همگان نگران این بوده اند که چگونه این خبر را به گوش خسرو پرویز برسانند.

 

تا اینکه باربَد، بر آن می شود که آهنگی بسازد و در حضور خسرو پرویز بنوازد. این نغمه آنقدر جانسوز و غم انگیز بود که شاه ساسانی را در اندوه فرو برد و گفت: مگر شبدیز مرده است که این چنین می نوازی؟ باربد در جواب می گوید: این را خود فرموده اید.

 

از آنجا، نام شبدیز در سی لحن باربد مکانی بسزا یافت. امروزه پیکره ی شبدیز در طاق بُستان کرمانشاه مشاهده می شود.

 

 

گنج باد آورد

 

یکی دیگر از وقایع تاریخ موسیقی، افتادن چند کشتی رومی ، که گنج بزرگی را حمل می کردند به دست ایرانیان بود و چون باد ، آنها را در دریا می چرخاند ، نام آن گنج را، گنج بادآورد نهادند و آن موضوع آهنگی شد که جزو سی لحن باربد به شمار می رود.

 

گنج گاو

 

از دیگر رویداد ها، پیدا شدن گنجی ، در زمان بهرام گور بوده است که موبدان آنرا گنج جمشید نیز خوانده اند و گمان می رود که از زمان فریدون بجای مانده است. این گنج دارای مجسمه های گاو بوده که تمامی از طلا ، مروارید و جواهر ساخته شده و متعلق به دوران مهر پرستی ایرانیان بوده است.

 

به هرحال، بهرام گور، این گنج را بین مستحقان و بینوایان جامعه تقسیم کرد و این ماجرا حالتی را در موسیقی ایرانی پدید آورد که آنرا گنج گاو نام نهادند.

 

گه نوای هفت گنج و گه نوای گنج گاو            گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه

(منوچهری)

 

کین سیاوش

 

حالت دیگری در موسیقی ایران باستان و جود داشته که آنرا کین سیاوش می نامیده اند. چنانچه ابوالقاسم فردوسی در این زمینه سروده است، سیاوش بی گناه به تورانیان پناهنده می شود و آنجا جان خود را می بازد و در پی این مسئله ، ایرانیان به کین خواهی بر می خیزند و در صدد انتقام از تورانیان بر می آیند. ردیف کین ساوش یادگار آن زمان است.

 

کین ایرج

 

در شاهنامه فردوسی آمده است که فریدون دارای سه فرزند بود، به نام های سلم ، تور و ایرج که متصرفات خود را بین این سه تقسیم کرده، و این امر سبب شده بود که دو برادر دیگر تور و سلم به برادر سوم ( ایرج ) حسد برند و او را مورد کین قرار دهند و بی گناه به قتل رساندند که این امر باعث پیدایش ردیفی در موسیقی، به نام کین ایرج شد که تا زمان ساسانیان شناخته می شد و در ادبیات فارسی دری، نیز بسیار از آن نام برده و حتی تا زمان حمله مغول ها نیز نواخته می شده است.

 

چو کردی کین ایرج را سرآغاز                 جهان را کین ایرج نو شدی باز

(نظامی)

 

سبز در سبز

 

روایت است از داستان های فردوسی، که در ، دربار خسرو پرویز، رامشگری بود به نام سرکش و اجازه ورود رامشگران دیگر ، به وسیله وی باید صورت می گرفت.

 

این شخص همواره از حضور باربد که به حق از بزرگان موسیقی آن زمان به شمار می رفت، به داخل دربار ممانعت می کرد. تا اینکه روزی ، باربد پس از طرح پیمان دوستی با، باغبان مخصوص دربار، در باغی که مقرر بود ، خسرو پرویز در شامگاه در آنجا حضور داشته باشد، جامه سبز بر تن نمود و خود را در میان درختان پنهان می کند و در وقت موعود آغاز رامش می نماید.

 

خسرو پرویز با تعجب می گوید که این نغمه از دیو نیاید و فرشتگان و پریان را بشاید و دستور می دهد تا نوازنده ای که این همه احساس را بر انگیخته است جستجو نمایند. آن شب تمامی باغ را گشتند و باربد را نیافتند. بنابراین اعتقاد مردم ایرانانیان باستان بر این بود که موسیقی پدیده ای است الهی نه اهریمنی و این امر سبب پیدایش آهنگی به نام سبز در سبز گردید.

ردیف سبز در سبز از آنجا به وجود آمد.

 

 

برگرفته از وبلاگ تنبور شمس