نجات چهلستون از شر»ظلالسلطان»
مردم اصفهان در تاریخ شهرشان یک نام را هیچ گاه فراموش نمیکنند، فردی که در تاریخ میراث فرهنگی کشور شایسته دریافت لقب "دشمن بزرگ" است. با تخریب نزدیک به 50 اثر و بنای تاریخی و باغ ایرانی باقی مانده از عهد صفوی در یکصد سال قبل به دست او میتوان گفت: (شهر گنبدهای فیروزهای یا نصف جهان امروز تنها خیالی است به جا مانده از رویای گذشته.
ظلالسلطان 95 درصد دولتخانه صفوی را نابود کرد
افول شهر اصفهان که با حمله افغان ها در سال 1135 ه.ق آغاز شد و سپس کاهش جمعیت شهری و محو رونق اقتصادی تجاری شهر را در پی داشت با انتقال پایتخت در دوره افشاریه و زندیه به مشهد و شیراز ادامه یافت و شهری که روزگاری در اوج عظمت 137 کاخ، 162 مسجد، 48 مدرسه 273 حمام و 12 گورستان داشت به شهری خلوت و خالی از جمعیت تبدیل شد.
در نهایت بر مسند نشستن (ظل السلطان) پسر ناصرالدین شاه بر حکومت 30 ساله اصفهان روند تخریب را به اوج رساند.
شاید بتوان آغاز این تخریبها را نابودی کاخهای فرخآباد (شهرک فرخآباد) به دست افغان ها دانست و ختم آن را کارنامه سیاه 30 ساله ظلالسلطان با تخریب بناهایی که نمونههای شاخص آن، کاخهای هفت دست، سعادتآباد نمکدان، قصر جهاننما، قصر سرپوشیده نان و آیینه، سه مدرسه و باغ عظیم و زیبای هزار جریب بودند. در واقع 95 درصد دولتخانه صفوی به دست ظلالسلطان محو و نابود شد.
یکی از سیاحان اروپایی در آن زمان تحت تاثیر این روش ها با اشاره به قطع کردن درختان سر به فلک کشیده چهار باغ مینویسد: (متاسفانه ظلالسلطان از خیابان خوش منظره و فرحآور چهار باغ مانند سایر آثار باستانی چیزی باقی نگذاشته، جدولهای سنگی را پر کرده و حواشی آنها را فروخته و نقاشیهای طاقها و دیوارها را هم محو کرده است. جای قصرها و عمارتهای خالی صفوی را هم با ایجاد مزارع گرمک و خیار اشغال کرده است.)
(لرد کرزن) که اواخر عهد قاجار به ایران سفر کرده و از ویرانههای عمارتهای سلطنتی، بازارهای بی رونق و برزنهای بیخانه و خانههای غیرمسکونی یاد کرده بر شکوه از دست رفته شهر افسوس میخورد.
عکس العمل روز نومچههای وقت در مقابل تخریب
اولین بار روزنامه انجمن بلدیه اصفهان (فرج بعد از شدت) که مدیر آن جزو انجمن بلدیه شهر اصفهان بود به علت تصرف و ادعای مالکیت حجرههای میدان نقش جهان توسط نزدیکان ظلالسلطان مقاله بلند بالایی نوشت که به واقع دادنامهای علیه ظلالسلطان بود که چند ماه قبل عزل شده بود.
در این شکوائیه با اشاره به اقدام حاکم اصفهان در تخریب آثار آمده است. (اینها تاسی به ظلالسلطان بردند که از روی غیرت تمام قصرهای سلطنتی و شکوه مملکتی را خراب و ریشه آنها را به آب رساندند........ ایرانیان آن بناهای باشکوه را ویران نمودند و اروپاییان عکس آنها را برداشتند و برای زینت در اتاقها و موزه های خود نگه داشتند.
نویسنده این نوشته در آن زمان راست گفته بود چرا که در حال حاضر تنها نشان باقیمانده از این آثار عکسها و نوشتههای سفرنامههای سیاحان اروپایی است که از دوره صفویه به این سو به اصفهان آمدهاند.
اما در بخش دیگری از این دادنامه با اشاره به معماری یکی از این بناها یعنی عمارت نمکدان آمده است: (اگر همه ملت و دولت ایران همت خود را بگمارند که چنین بنایی سرپا کنند ممکن نیست، نه معماری هست که طرح آن بیندازد و نه ثروتی که مثل آن بسازد.)
پس از استبداد صغیر هم روزنامه زایندهرود نوشته: (در ظرف سی سال دشمنان آبادی چنان عمارات عتیقه از مسجد و عمارت سلطنتی اصفهان را از بیخ و بن کندند که نشانهای از آن باقی نگذاردهاند. آن عمارت هفت دست و آیینهخانه و نمکدان با نقشههای عجیبه و آیینههای بزرگ شفاف و حوضهای یکپارچه که از سنگهای مرمر صاف شفاف تراشیده شده و سلاطین با مخارج گراف بنا نهادهاند. تمام خراب و به جای آنها جز تپه خاکی غمانگیز و ملالتخیز باقی نمانده است. که انسانی که اندکی غیرت و عصبیت داشته باشد با مشاهده آن آثار بالینه بیاختیار اشک از چشمش میپاشد. اگر کسی اندکی گوش شنوا داشته باشد از کلوخ و شنریزه آن جا صدای ناله و افغان میشنود....)
ظلالسلطان و خواهرش مصیبتی برای اصفهان
تاکنون دلایل زیادی برای این اقدام ظلالسلطان برشمردهاند، دلایلی که از کوته فکری حاکمان قاجاری حکایت دارد. به نظر نویسنده کتاب اصفهان بهشتی کوچک اما زمینی سه علت عمده در این قصبیه موثر بوده: یکی کاستن از زیبایی اصفهان به بهانه فروکشی ساختن رغبت رقبای سیاسی که چشم به فرمانروایی اصفهان دوخته بودند، دوم ، ایجاد رعب و وحشت میان مردم و به رخ کشاندن اقتدار خود از تخریب کاخهای پرعظمت صفوی و سوم سوء استفاده از مصالح و مواد موجود.
البته عناد و خصومت قاجار با حکومتهای قبل از خود و من جمله صفویه میتواند یکی دیگر از دلایل محسوب شود.
همچنین از نقش داشتن خواهر ظلالسلطان کسرائیل خانم ملقب به افتخارالدوله یا بانوی عظمی در تخریب آثار تاریخی اصفهان یاد میشود.
از جمله آثاری که تخریب آن را به افتخارالدوله نسبت می دهند میتوان به آثاری چون قصر جهاننما، تالار طویله، بهشت آیین، و عمارت اشرف اشاره کرد.
چهل ستون در امان ماند
گفته میشود ظلالسلطان حتی دستور تخریب کاخ چهلستون را هم داده بود که یکی از تجار خوشنام اصفهان به نام ملکالتجار به موقع اطلاع مییابد و با خرید آن ، این ملک تاریخی را از دست نادانی میرهاند وگرنه الان هر قطعه از این اثر ماندگار زیر خاکها مدفون شده بود یا در خانهای به کار رفته بود. میگویند ظلالسلطان با فروش زمین و حتی کاشیها خرج قشون خود را تامین میکرده است.
محله باغ و کاخ سعادتآباد
کاخ سعادتآباد در حد فاصل سی و سه پل و پل خواجو در حاشیه جنوب زایندهرود واقع شده بود. ژان شاردن در توصیف آن مینویسد محله سعادتآباد را به علت نوع ساکنان آن منطقه " گبریه" مینامیدند اما بعدا آنها را از آن جا بیرون کردند تا در آن بناهای تفریحی بسازند. مجموعه سعادتآباد شامل کاخ، گرمابه، عمارت کلاه فرنگی و جویها و فوارههای متعدد بوده که طول آن ربع فرسخ و عرض آن نصف طولش بود، لبهها و دور کاخ از سنگ مرمر بوده و خیابانهای باغش پر از درخت و مملو از گل.
این کاخ و مجموعه آن توسط شاه عباس دوم ساخته شده بود که اغلب جشنهای بزرگ در آن جا برگزار میشد، دریاچهای نیز در آن ایجاد کرده بودند و هنگام جشن ها آتشبازی هم برپا بود.
(شاردن)، تالارهای چراغانیشده، آبشارها و فوارهها و مناظر این مجموعه را خیره کننده توصیف کرده است.
کاخ آینه خانه یا پارک آینه خانه فعلی
عمارت یا کاخ آینه خانه به همراه عمارت نمکدان درون مجموعه باغ سعادتآباد واقع شده بودند.
(ارنست هولتسر) که در اواخر قاجاریه در اصفهان سکونت داشته آینه خانه را شبیه چهل ستون توصیف کرده، محل آن نیز بین کاخ هفت دست و پل خواجو بوده است.
تالار آن وسیع و دارای 16 ستون بوده است که با آینهها و طلا و نقاشی و صفحههای مرمر منقش به سبک چهل ستون تزیین شده بود.
کاخ آینه خانه در سمت شرق کاخ هفت دست دو ستون عالی داشته است که گفته میشود آنها را بعد از تخریب در کلیسای جلفا کار گذاشتهاند.
کاخ هفت دست زیباتر از چهل ستون
کاخ هفت دست که کاخ ییلاقی شاه بوده نزدیک رودخانه و بالای پل خواجو قرار داشته و تا دیوارهای کاخ هفت دست به پل کوچک جویی (ملقب به چوبی فعلی) امتداد می یافته.
شیخ (جابری انصاری) در کتاب گنجینههای اصفهان این عمارت را زیباتر و عظیمتر از چهلستون توصیف میکند.
به گفته شاردن این کاخ مدتی برای گوشهنشینی یا گریز اشخاصی که از نظر شاه افتاده بودند استفاده میشده که به این محل زندانی یا تبعید میشدند. این کاخ دیوارهای بلند و محکمی داشته، تالارهای آن نیز پر از گچبری، میناکاری و زراندود بوده است میگویند (ملکالتجار) که چهل ستون را از نابودی نجات داد، هفت هزار تومان پیشکش کرده بوده که از ویران کردن آن منصرف شوند اما میسر نمیشود و ازارهها و سنگهای مرمر شفاف آن را هم افرادی برای عمارتهای شخصی خود برمیدارند.
کاخ هفت دست در سال 1318 ه.ق ویران شد.
عمارت نمکدان
عمارت نمکدان پشت سر عمارت آینه خانه رو به جنوب واقع بود. این عمارت هشت ضلعی نوعی حوضخانه بوده با یک اتاق مرکزی و چند اتاق فرعی با 16 ذرع مساحت و دو ستون با ارتفاع شش متر.
در سال 1889 (1306) ه.ق همه عمارت به دستور ظلالسلطان و به دست منشی در حضورش تخریب میشود.
از 60 باغ ایرانی حتی نامی هم نمانده
(جابری انصاری) در کتاب گنجینههای اصفهان نزدیک به 60 باغ ایرانی را از اصفهان دوره صفوی نام میبرد که از بسیاریشان حتی نامی هم باقی نمانده. عظیمترین و زیباترین آنها که امروزه شاهدی برای آن نیست و باغهای (فین) کاشان و (شازده) کرمان فرزندان کوچک آن محسوب میشوند (باغ هزار جریب) در جنوب اصفهان بوده که از ابتدای (سیوسهپل) تا دامنههای کوه (صفه) امتداد داشته است.
بلندی مدرسه چهارباغ و مسجد شاه و عالیقاپو باغ هزار جریب در محدوده شهرک فرحآباد مشتمل بر ده قطعه بوده که چندین کاخ، استخر و آبشار درون خود داشته است.
گفته میشود این باغها با بهترین اشجار و ریاحین آرایش یافته بودند و شاه عباس دوم در شرق آن کاخ سعادتآباد و انتهای شمالی آن عمارت نمکدان، هفتدست و تالار آینه را بنا کرده بوده است.
به نوشته (شاردن) این باغ از دوازده طبقه مسطح که هر یک با فاصله شش یا هفت پا بالای دیگری قرار داشته بنا شده بوده ... و پانزده خیابان شنی با جویهای متصل به هم داشته است.
(هزار جریب) هم به گفته او نه به علت اینکه هزار جریب بوده است بلکه از منظر وسعت و بزرگی به این نام متصف گشته بوده. (هزار جریب) ادامه چهارباغ بوده (بعد از سیوسهپل) و دو ردیف چنار بلند زینت اصلی آن بوده است.
همچنین باغ زرشک یکی دیگر از باغهای مشهور اصفهان بوده که گفته میشده بزرگترین خانه چهارباغ بوده، با منظرهای رو به پل و رودخانه و جنوب شهر و با همان بلندی مدرسه چهارباغ و مسجد شاه و عالیقاپو .اولین تلگرافخانه هند و اروپایی و تلگرافخانه ایران و انگلیسی نیز در همان محل آغاز به کار کرده است .این عمارت بعدا به چایخانه تبدیل و سپس به محل اقامت هیات اعزامی از آلمان بدل شد.
(هولستر) در اواخر دوره قاجار مینویسد: (از آن زمان به بعد در تعمیر آن اهمال شده و به زودی به تپهای خاک بدل میشود. |