سال نو مبارک
بــــــهار دلـــکش رســـــید و دل به جــا نباشد
از آن کــــه دلــــبر دمـــــی به فکـــــر ما نباشد
* * *
در این بـــهار ای صــــنم بیـــا و آشــــتی کــن
که جنــــگ و کــــین با مــــن حزین روا نـباشد
* * *
صبحدم بلبل، بر درخت گل، بخنده می گفت
نازنیـــــنان را، مه جبیـــنان را، وفــــــا نباشـد
* * *
اگــــر کـــــه با این دل حـــزین تو عـهدُ بستی
عزیز مـــــن با رقـــیب مـــن، چـــرا نشستی؟
چرا دلــــــم را عــزیـــز مـــن از کــینه خستی
* * *
بیــــا در بــرم از وفـا یک شب، ای مه نخشب
تـــازه کــــن عهـــدی کـــــــه بــــر شکـــستی
تا صورت پیوند جهان بود، على بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود
آن قلعه گشایى که در از قلعه خیبر
برکند به یک حمله و بگشود، على بود
آن گرد سر افراز، که اندر ره اسلام
تا کار نشد راست، نیاسود، على بود
آن شیر دلاور، که براى طمع نفس
برخوان جهان پنجه نیالود، على بود
این کفر نباشد، سخن کفر نه این است
تا هست على باشد و، تا بود، على بود
شاهى که ولى بود و وصى بود، على بود
سلطان سخا و کرم و جود، على بود
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داود ، على بود
هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هو ایوب
هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود
مسجود ملایک که شد آدم، ز على شد
آدم چو یکى قبله و مسجود، على بود
آن عارف سجاد، که خاک درش از قدر
بر کنگره عرش بیفزود ، على بود
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن
هم عابد و هم معبد و معبود، على بود
«ان لحملک لحمى» بشنو تا که بدانى
آن یار که او نفس نبى بود، على بود
موسى و عصا و ید بیضا و نبوت
در مصر به فرعون که بنمود، على بود
چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم
از روى یقین در همه موجود، على بود
خاتم که در انگشت سلیمان نبى بود
آن نور خدایى که بر او بود، على بود
آن شاه سرفراز، که اندر شب معراج
با احمد مختار یکى بود، على بود
آن کاشف قرآنکهخدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستود، على بود
مولانا جلال الدین بلخی مولوی
سلام
توی این پست فقط میخوام یادی کنم از مارسل دوشان ایران معمار بزرگ "سید هادی میرمیران" :
افتخارات
· معمار برگزیده سال ۱۳۷۹ در اولین دوره اعطای نشان معماری ایران (استاد پیرنیا)
· دریافت لوح تقدیر جامعه مهندسان مشاور ایران برای شناسایی و معرفی معماری ایران در سال ۱۳۸۵
· برنده جایزه بزرگ معمار - سال ۱۳۸۰
· کسب جایزه مهراز - سال ۱۳۸۱
· انتخاب شده به عنوان پیشکسوت معماری توسط سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور - سال ۱۳۸۱
· دریافت لقب شهروند افتخاری اصفهان - سال ۱۳۸۳
· دریافت لوح تقدیر و تندیس از جامعه مهندسان مشاور ایران - سال ۱۳۸۳
· دریافت نشان دولتی درجه یک فرهنگ و هنر - سال ۱۳۸۳
اودر بعدازظهر روز چهارشنبه 30/1/85 درگذشت.
روحش شاد...
میلاد مسیح(ع)،پایان دسامبر یا نیمه سپتامبر
علیرغم این که اغلب میپندارند حضرت مسیح (ع) در بیست و پنجم ماه دسامبر متولد شده است و جشن برپا میکنند، در کتاب مقدس دلیل یا شواهد تاریخی برای اثبات این تاریخ وجود ندارد و برعکس قرائتی در کتاب مقدس موجود است که نشان میدهد حضرت مسیح در تاریخ دیگری متولد شده است. این شواهد و ادله را ذیل چند محور میتوان برشمرد.
1. به طور کلی در نیمکره شمالی و در سرزمین فلسطین که مولد حضرت مسیح است، ماه دسامبر توام با آب و هوایی سرد و بارانی است. طبق کتاب جامعه سلیمان (2:11) و کتاب عزراء نبی (13 و 10:9) در خلال زمستان چوپانان گلههای خود را برای محافظت از باد و باران و سرما در طویله نگاه میدارند. اکنون ببینیم کتاب مقدس درباره فصلی که حضرت عیسی متولد شده است چه میگوید. در انجیل لوقا (8:2) چنین آمده: «و در آن نواحی شبانان در صحرا بسر میبرند و در شب پاسبانی گلههای خویش میکردند.»
این آیه از کتاب مقدس به وضوح نشان میدهد که هنگام تولد عیسی چوپانان شبها در مزرعه از گله خویش نگهداری میکردند. اما این غیرممکن است که گلههای گوسفند در ماه دسامبر که درجه حرارت به کمترین حد خود در عرض سال میرسد، در مزرعه باشند.
بر اساس کتاب جغرافیای کتاب مقدس، نوشته دنیس بالی آخرین هفته ماه دسامبر مطابق ماه دهم تقویم یهودی به نام طوت (دی ماه) است که در این ماه آب و هوای اورشلیم (بیتالمقدس) سرد و برفی است. (Aid to Bible understanding, N.Y. 1971, P. `1580).
بنابراین در این ایام چوپانان برای حفظ گلههایشان از باران و هوای سرد، آنها را در اصطبل و آغل نگهداری میکنند. این واقعیت تاریخی ثابت میکند که عیسی مسیح در زمستان متولد نشده است.
2. دلیل دوم بر عدم تولد حضرت مسیح در 25 دسامبر نقل قول لوقاست که اظهار داشته به علت نبودن جا در کاروانسرا عیسی در یک آخور متولد شده است. هر ساله یهودیان عید کرنا، روز کفاره و دیه و عهد خیمهها را در تشرین (هفتمین ماه عبری) جشن میگرفتند. این جشنها در فصل پاییز به پا میشد. در این ایام بیتالمقدس، شهرهای اطراف و تمام کاروانسراها و منازل مملو از یهودیانی میشد که برای برپایی مراسم جشن آمده بودند و حضرت مریم و یوسف نجار به مریم و یوسف نجار به عنوان یهودی هر ساله برای بزرگداشت این ایام مقدس به بیتالمقدس میآمدند. بنا بر انجیل لوقا (41:2): «والدین او (عیسی) هر ساله برای عید فصح به اورشلیم میرفتند»
با این حال هر یهودی باید در ماه تشرین (ابتدای پاییز) مالیات بپردازد. در زمان پرداخت مالیات و اسمنویسی، یوسف از بلده ناصریه به بیتاللحم رفت تا در آن جا اسمنویسی کند. بر اساس لوقا (2: 7_5): «یوسف به بیتاللحم رفت تا نام او با مریم که نامزد او بود و نزدیک به زاییدن بود ثبت شود. وقتی که ایشان در آن جا بودند هنگام وضع حمل او رسید. در همین ایام حضرت مریم بایستی وضع حمل کند و پسر نخستین خود را زایید و او را در قنداقه پیچید و در آخور خوابانید زیرا که برای ایشان در منزل جایی نبود.»
مریم و یوسف نمیتوانستند اتاق در کاروانسرا پیدا کنند زیرا تمام کاروانسراها پر از هزاران یهودی بود که برای پرداخت مالیات و بزرگداشت این ایام مقدس به بیتالمقدس و شهرهای اطراف میآمدند و این مقارن ماه تشرین در ابتدای پاییز بود. در این زمان یعنی در ابتدای پاییز بود که عیسی متولد شد، نه در ماه دسامبر که در زمستان است.
. در روزگار حضرت عیسی، کاهنان یهود به پیروی از قانون تقسیم وظایف به خدمت در معبد خداوند ادامه دادند که داود آن را پایه گذاشته بود. هر کاهنی در نوبت خود یک هفته، شبانهروز در معبد خدمت میکرد. هر یک از این نوبتهای بیست و چهارگانه، به نام کاهنی از نسل هارون نامیده و به قید قرعه به نام هر یک از آنها زده شد. حضرت داود هر کاهنی را برای خدمت هفتگی در طی شش ماه منصوب میکرد (کتاب اول تواریخ ایام، باب 24: 4 _ 7).
اولین نوبت قرعه، به نام یهویاریب (Yehoiarib) معروف بوده که در روز شنبه ماه نیسان از تقویم عبری آغاز میشد که در فصل بهار است. نوبت معزیا (Maaziah) بیست و چهارمین و آخرین دوره بود. طی 48 هفته، نوبت قرعهها دو بار در سال پیش میآمده است.
با شناخت این تقسیم نوبتها، میتوان زمان تولد یحیای معمدان و در پی آن زمان ولادت عیسی را معین کرد.
هنگامی که زکریا در معبد خداوند بود، جبرائیل، فرشته الهی بر او وارد شد تا پسری را بشارت دهد که همسرش به دنیا خواهد آورد: «در ایام هیرودیس پادشاه یهودیه، کاهنی زکریا نام از فرقه ابیا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت» (لوقا: 1- 5)
این آیه نشان میدهد هنگامی که زکریا معبد خداوند را _ در نوبت و دوره ابیا _ خدمت میکرد، بشارت تولد پسر را دریافت کرد.
بنا بر کتاب اول تواریخ ایام باب 24 آیه 11 قرعه (نوبت) هشتم به نام ابیا (ابیحده) بوده است. این نشان میدهد که پس از شروع اولین ماه نیسان، یعنی در هفته نهم اتفاق افتاده است (شامل هفته اول عید فصح...)، بنابراین زمان خدمت کردن او بعد از محاسبه از ششم آوریل (هفدهم فروردین) پنج قرن قبل از میلاد که در روز شنبه اول نیسان بوده بین 27 ایار و پنجم سیوان (خرداد . ژوئن) از تقویم سریانی _ عبری بوده است. بنابراین اگر فاصله زمانی بین بشارت دادن تولد پسر به زکریا تا تولد همان بچه یعنی یحیی را محاسبه کنیم، به تاریخ بیست و هفتم مارس (فروردین)، حدود اول ماه نیسان به تولد یحیای معمدان میرسیم.
عیسی شش ماه از یحیی جوانتر بود، زیرا شش ماه پس از بشارت به زکریا، جبرئیل از سوی خدا به مریم فرستاده شد که به او بگوید: «و اینک حامله شده پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید» (لوقا 31:1). اگر به تاریخ ولادت یحیی شش ماه بیفزاییم (یعنی حدود 27 مارس. اول نیسان) به تاریخ ولادت عیسی حدود نیمه سپتامبر میرسیم (اول تشرین) که این روز در اوایل پاییز بوده است. این سومین دلیل بر این که عیسی در سپتامبر متولد شده است.
4. از ادله و شواهد فراوان برمیآید که عیسی مسیح در بیست و پنجم دسامبر متولد نشده بلکه جشن کریسمس از عصر ماقبل مسیحیت که به عصر «شرک باستان»مشهور بوده نشات گرفته و در قرن چهارم میلادی وارد مسیحیت شده است. این واقعیت، مورد قبول کلیسای رومی نیز قرار گرفته است.
دایرهالمعارف کاتولیک چاپ سال 1911، تحت عنوان کریسمس چنین میگوید: «جشن کریسمس در میان جشنهای اولیه کلیسا نبود. اولین شواهد و نشانه این جشن از مصر است. آداب و رسوم شرکآلود پیرامون روز اول ژانویه در جشن کریسمس جذب و تحلیل شد.»
دایرهالمعارف آمریکانا نیز این حقیقت را مورد تایید قرار میدهد: «در قرون اولیه کلیسای مسیحی، این جشن برگزار نمیشد. این جشن به یادبود تولد عیسی مسیح در قرن چهارم مرسوم شد. در قرن پنجم کلیسای غربی دستور داد مراسم میترایی به مناسبت تولد خورشید در ایام مراسم مهرپرستی و در انتهای جشن خدای زحل (Saturnalia) برگزار شد (یعنی در تاریخ بیست و پنجم دسامبر).
آداب و رسوم بسیاری که اینک با کریسمس همراه شده است مربوط به مراسم پیش از مسیحیت و غیرمسیحی بوده که کلیسای مسیحی آن را گرفته است. جشن خدای زحل (سانرنالیا) یک جشن رومی بوده که در نیمه ماه دسامبر برگزار میشد و نمونهای را برای بسیاری از آداب شادمانی کریسمس ارایه میکرد.»(آمریکانا: چاپ 1956، جلد 6، صفحه 622)
از شواهد و قراین فوق برمیآید که ولادت مسیح (ع) در تاریخ مرسوم مسیحیان، رخ نداده است و برگزاری کریسمس در اواخر دسامبر عمدتا ناشی از تراوشهای تفکرات اسطورهای ماقبل مسیحیت است.
عبدالحسین طریقتی
یلدا
شب یلدا از سنتیترین شبهای ایرانیان است. نخستین شب فصل سرد. هیچ خانوادهای در ایران وجود ندارد که این شب را به خنده و شادی سپری نکند. جمعی دوستانه و ایرانی با خوراکیهای مخصوص این شب.
هندوانه، انار، آجیل، پشمک و سایر شیرینیهای محلی، شب یلدا در خانه همه دیده میشود. سفرهای شیرین و خوشرنگ که دور آن تمام لبها خندان است و شاد.اما امشب به جز شادی و خوشخوراکی اتفاق دیگری نیز میافتد که تنها باید با یک نجومشناس آن را دید و تجربه کرد.
جشن زایش خورشید در طولانیترین شب سال اتفاق میافتد. در آخرین ساعات اینشب ستارهها در موقعیتی قرار میگیرند که به وضوح میتوان تغییرات گوی آتشین را به چشم دید. بسیاری از افراد پس از برنامههای خانوادگیشان سراغ خواب را میگیرند
پیشینه یلدا
یلدا در افسانهها و اسطورههای ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر میشود.
در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز میگفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیینهای بسیاری در آن برگزار میشد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد، پیوند آن با خورشید معنایی ژرف مییابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده میشود خورشید از نو زاده میشود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز میکند و خرمی جهان را فرا میگیرد.
پیوند یلدا با میترائیسم
از آنچه که از منابع و متون کهن برمیآید، یلدا زادروز ایزد مهر یا میترا است. ایزدی که در کیش میترائیسم پرستش میشد و این دین، یکی از تاثیرگذارترین مذاهبی بود که نخست در شرق و بعدها در غرب و در دین مسیحیت رد پای بسیاری از خود به جای گذاشت.
ریشه کلمه یلدا متعلق به زبان سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، سیصد سال پس از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میترائیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار میکردهاند. وقتی میترائیسم از تمدن ایران باستان به سایر جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز 21 دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، این روز به 25 دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر میشود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است.
تنوع برگزاری یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی میگشایند و فال دل خویش را از او طلب میکنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامهخوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصهگویی پدربزرگها و مادربزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر میکند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانوادهها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمییابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکیها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف میشود، اما هندوانه میوهای است که هیچ گاه از قلم نمیافتد، زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زندهداری میپردازند و بعضی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت میکنند. آنها در این شب سفرهای میگسترانند که بیشباهت به سفره هفتسین نوروز نیست و در آن آینه و قاب عکس حضرت علی (ع) را جای میدهند. انواع و اقسام آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلوا شکری، رنگینک و خرما و میوههایی چون انار و به و بخصوص هندوانه خوراکیهای این شب را تشکیل میدهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) میخورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوههایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود.
در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینهکش آفتاب میخورند.
با سلام
نوشته اخیر را تنها اختصاص میدم به تشکر از دوستان خوبی که با پیام های پر مهر خود باعث سرافرازی و خرسندی بنده شدند.
ممنون از لطف همه دوستان