۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

استاد علی مظاهری

باز هم یه خبر بد...

استاد علی مظاهری

استاد علی مظاهری در سال 1303 در شهرستان تیران و کرون از توابع اصفهان دیده به جهان گشود و خواندن و نوشتن را در مکتب خانه آموخت. در سال 1311 به همراه پدر راهی اصفهان شد . در نوجوانی در حین کار و تلاش روزانه از درس و کتاب غافل نماند و در مدارس شبانه به ادامه تحصیل پرداخت در سال 1323 با راهیابی به انجمن شعرا پا به وادی شعر و شاعری نهاد و در این عرصه فعالیت خود را آغاز کرد . در سال 1327 ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند می باشد. از سال 1331 به کسوت شریف معلمی درآمد و طی سالها تدریس شاگردان بسیاری تربیت کرد. استاد مظاهری در کنار شغل معلمی همچنان به کسب علم و دانش مشغول بود و پس از گذراندن مراحل مختلف تحصیلی در سال 1348 از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل گردید. استاد در سال 1363 از آموزش و پرورش بازنشسته شد. ولی همچنان در مراکز تربیت معلم و دانشگاههای آزاد اسلامی به تدریس اشتغال دارد.

استاد علی مظاهری از کودکی به شعر عشق می ورزیده و شاعری منتهای آرزوی او بوده است و در طول زندگی پربار خود کار دیگری جز شعر و زندگی دیگری جز شاعری نداشته است.



سایه غزل



ای طایر خوش خبر لب بام بیا با مژده وصل آن دلارام بیا
ای مرغ خجسته پر که خوش می آیی با مژده و با نوید پیغام بیا
ای دوست اگر به دیدنم مشتاقی تا زنده ام و شاد به هنگام بیا
من کام از این جهان ندیدم ای دوست یک بار سراغ من ناکام بیا
آغوش من خمار چون جام تهی است ای باده ناب در دل جام بیا
در دایره عقل پی نام مگرد در حلقه عاشقان بدنام بیا

تاک غم

شبی رفتم به کوی می فروشی بدیدم پیر رند باده نوشی
که دست از باده و ساغر کشیده قلم یکسر بر آن دفتر کشیده
بدو گفتم که ای پیر خردمند بگو پاسخ مرا بر پرسشی چند
چرا در شهر ما شادی نباشد به سرها شور آزادی نباشد
غم آرد سوی ساحل موج آبش ندارد نشئه مستی شرابش
نباشد در خم میخانه جوشی نه در دلهای میخواران خروشی
قدحها گرچه لبریز از شراب است ولی در کامها مانند اب است
شراب ناب در میخانه ای نیست می گلرنگ در پیمانه ای نیست
رخ میخورگان شهر زرد است همه دلها پر از اندوه و درد است
همه می خورده اند اما خمارند نشاط و نشئه مستی ندارند
بگو ای پیر روشن دل جوابم که زین مشکل بسی در اضطرابم
نگاهم کرد و از دل برکشید آه زبان بگشاد و گفت آن پیر آگاه
در آن شهری که دهقان است غمناک به تاکستان به حسرت پرورد تاک
اگر زان تاک انگوری برآید شرابش کی غم از دلها زداید


روحش شاد - خدا رحمتش کنه
متاسفانه ایشون دیروز دار فانی را وداع گفت

* بزرگداشت استاد حسین یاوری *

باسلام

امروز بزرگداشت مرحوم حسین یاوری از بزرگترین نی نوازان اخیر ایران در تالار حوزه هنری سوره اصفهان برگزار شد. در این مراسم اساتید همچون استاد شیخ صراف و میر علینقی و استاد احمد هنرمند به ایراد سخنرانی پرداختند.

همچنین استاد بطلانی به همراه آقای منصوری به هنرنمایی پرداختند.

در زیر به مطلبی که در وبلاگ دود عود راجع به استاد یاوری قرارگرفته توجه فرمایید:

استاد حسین یاوری

 استاد حسین یاوری

استاد حسین یاوری - نوازنده و حافظ ردیف سازی نی

یکی از شاگردان ( با واسطه ) نایب اسدالله ، استاد حسین یاوری بود.نام «نى» با نام استاد حسن کسایى گره خورده است و به این لحاظ در فضاى عمومى موسیقى ایرانى کمتر کسى به شیوه هاى دیگر نواختن نى، متفاوت از شیوه استاد کسایى ، توجه مى کند. یکى از این «شیوه هاى دیگر» شیوه زنده یاد حسین یاورى بود. یاورى نى نواز نابینایى بود که بنابه روایت هم عصرانش بیش از هر نوازنده دیگرى در کار یافتن و ضبط گوشه هاى موسیقى ایرانى تلاش کرد، اما به سبب فضایل اخلاقى خاصى که داشت نه تنها مانع از ضبط صداى سازش مى شد، بلکه به دشوارى نیز دانسته هاى خود را به دیگران مى آموخت.

 audio file تکنوازی نی و آواز استاد حسین یاوری در مایه شوشتری به یاد استاد نور علی برومند

خسرو سینایى در سال هاى دهه ۵۰ درباره او فیلم مستندى ساخته است. مرحوم حسین احمدیان ملقب به یاوری فرزند عباس به سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در خطه زنده رود اصفهان چشم به جهان باز کرد. در سن ۱۴ سالگی پدر را از دست داد و به ناچار تحت سرپرستی مادر قرار گرفت. استاد یاور در کوچکی شاگرد چاقو سازی در اصفهان بود. یک روز صدای نی چوپانی را می شنود و پیش چوپان می رود ، نی چوپان را می گیرد و در مواقع بیکاری در مغازه نی میزد. تا اینکه روزی نایب اسدالله از آنجا عبور می کند و صدای نی یاوری را می شنود ،  نی را از وی گرفته و یک قطعه در آواز دشتی می زند که استاد یاور همیشه از آن صدای ملکوتی یاد می کردند و بعد یاور را نزد شاگرد خود مهدی نوایی جهت فراگیری نی می فرستد.

استاد حسین یاوری

استاد حسین یاوری - در آخرین سال های عمر خویش

استاد نور علی برومند زمانی نزد استاد حسین یاوری در اصفهان آمده بودند و از دقت استاد یاوری در اجرای فواصل و ریزه کاری های موسیقی بسیار تعریف می کردند. استاد یاور دارای استعداد و هوش و حافظه ای قوی و استثنایی بود و در حفظ و ترویج موسیقی همواره کوشا بود و در اثر زحمات شبانه روزی ، بیش از ۴۸۶ گوشه و مقام در دستگاه های مختلف و آوازهای ایرانی را به طور کامل از بر داشت. استاد یاوری تا پایان عمر همسر اختیار نکرد و در اواخر عمر به علت عناد و دشمنی در یکی از شهرهای ایران او را مسموم کردند و در غذای او جیوه ریختند و در نتیجه او نابینا شد.

 audio file معرفی و سفارش محمد حدادیان به استاد نور علی برومند از طرف استاد حسین یاوری

یاورى در باغ کوچکى زندگى مى کرد که آقاى کاشفى (که از مریدان او بود) آن باغ را به او هدیه داده بود. این باغ در خیابان مجمر اصفهان واقع بود و میعادگاه دوستان و دوستداران موسیقى بود. شخصیت هاى مختلف علمى، فرهنگى، هنرى و اجتماعى از شهر هاى مختلف به باغ یاورى مى آمدند و از محضر او بهره مى بردند از جمله استاد نور علی برومند ، مرحوم مجد استاد تار، روان شاد استاد اسدالله ملک و استاد پرویز یاحقی و استاد تاج اصفهانی و .... استاد جلال تاج اصفهانى درباره یاورى می گفت: «یاورى استاد است و ردیف ها و گوشه هاى بسیارى را بلد است ولى خیلى باهوش است و آنچه مى داند براى همه نمى گوید مگر براى اهل معرفت.»

شاگردان استاد یاوری

شاگردان استاد یاوری

استاد عباس کاظمی - استاد عباس قاضی - استاد احمد هنرمند - استاد محمد حدادیان

یاورى براى شاگردانش وقت صرف مى کرد و در طول ۵۰ سال عمر پر افتخارش بیش از هزاران نفر از محضرش استفاده کردند. بعضی از این شاگردان در نی : استاد عباس کاظمی ، احمد هنرمند ، مرحوم عباس مدینه ، حاج محمد بطانی ، عباس قاضی و محمد علی حدادیان و تعداد بیشمار دیگری از هنرمندان معاصر است. روحش شاد و یادش گرامی باد ...

 audio file تکنوازی نی استاد عباس کاظمی ( شاگرد استاد یاوری ) در مایه دشتی

" بزرگداشت استاد مرحوم جلال تاج اصفهانی‌ "

باسلام

امروز 13 آذر 2۶مین سالگرد درگذشت استاد جلال تاج اصفهانی پایه گذار مکتب آواز اصفهان و مرد اخلاق در هنر اصفهان و ایران بود.

 

به همین مناسبت مراسم گرامی داشتی در تکیه سید العراقین در تخت فولاد اصفهان با حضور اساتید بزرگ و علاقه مندان این استاد بزرگ همچون سالیان پیش به صورت پرشکوه برگزار شد.

طی این مراسم استادان بزرگ آواز و موسیقی و شعر و شاعری از جمله استاد شاهزیدی، بقایی، دکتر سیاسی و ... به سخنرانی و آواز خوانی پرداختند و از سجایای اخلاقی و هنری استاد تعریف و تمجید نمودند.

معرفی کامل استاد جلال تاج اصفهانی

در زیر تصاویری از این مراسم می بیند.

 

 

 

 

 

به اصفهان رو...

به اصفهان رو

           که تا بنگری

                       بهشت ثانی

* نیاسر :‌ شهر گل و گلاب *

نیاسر :‌شهر گل و گلاب

* روز بزرگداشت شیخ بهایی گرامی باد **

شیخ بهایی

شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید.
مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال 1030 و یا 1031 هجری در پایان هشتاد و یکیمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند.
شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است. شیخ بهایی شاگردانی تربیت نموده که به نوبه خود از بزرگترین مفاخر علم و ادب ایران بوده اند، مانند فیلسوف و حکیم الهی ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی وعده یی دیگر که در فلسفه و حکمت الهی و فقه و اصول و ریاضی و نجوم سرآمد بوده و ستارگان درخشانی در آسمان علم و ادب ایران گردیدند که نه تنها ایران ،بلکه عالم اسلام به وجود آنان افتخار می کند. از کتب و آثار بزرگ علمی و ادبی شیخ بهایی علاوه بر غزلیات و رباعیات دارای دو مثنوی بوده که یکی به نام مثنوی "نان و حلوا" و دیگری "شیر و شکر" می باشد و آثار علمی او عبارتند از "جامع عباسی، کشکول، بحرالحساب و مفتاح الفلاح والاربعین و شرع القلاف، اسرارالبلاغه والوجیزه". سایر تالیفات شیخ بهایی که بالغ بر هشتاد و هشت کتاب و رساله می شود همواره کتب مورد نیاز طالبان علم و ادب بوده است.

استادان شیخ بهائی:

آن طور که مؤلف عالم آرا آورده است، استادان او بجز پدرش از این قرار بوده اند: "تفسیر و حدیث و عربیت و امثال آن را از پدر و حکمت و کلام و بعضی علوم منقول را از مولانا عبدالله مدرس یزدی مؤلف مشهور حاشیه بر تهذیب منطق معروف به حاشیه ملا عبدالله آموخت. ریاضی را از ملا علی مذهب ملا افضل قاضی مدرس سرکار فیض کاشانی فرا گرفت و طب را از حکیم عماد الدین محمود آموخت و در اندک زمانی در منقول و معقول پیش رفت و به تصنیف کتاب پرداخت."

"مؤلف روضات الجنات استادان او را پدرش و محمد بن محمد بن محمد ابی الطیف مقدسی می شمارد و گوید که صحیح بخاری را نزد او خوانده است."

علاوه بر استادان فوق در ریاضی؛ "بهائی نزد ملا محمد باقر بن زین العابدین یزدی مؤلف کتاب مطالع الانوار در هیئت و عیون الحساب که از ریاضی دانان عصر خود بوده نیز درس خوانده است."

خدمات شیخ بهائی:

در عرف مردم ایران، شیخ بهائی به مهارت در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و هنوز هم به همین صفت معروف است، چنانکه معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف را به او نسبت می دهند. و نیز شاخصی برای تعیین اوقات شبانه روز از روی سایه آفتاب یا به اصطلاح فنی، ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست که می گویند وی ساخته است.

در احاطه وی در مهندسی مساحی تردید نیست و بهترین نمونه که هنوز در میان است، نخست تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و قرای مجاور رودخانه است که معروف است هیئتی در آن زمان از جانب شاه عباس به ریاست شیخ بهائی مأمور شده و ترتیب بسیار دقیق و درستی با منتهای عدالت و دقت علمی در باب حق آب هر ده و آبادی و محله و بردن آب و ساختن مادیها داده اند که هنوز به همان ترتیب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.

دیگر از کارهای علمی که به بهائی نسبت می دهند طرح ریزی کاریز نجف آباد اصفهان است که به نام قنات زرین کمر، یکی از بزرگترین کاریزهای ایران است و از مظهر قنات تا انتهای آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوی بسیار بزرگ تقسیم می شود و طرح ریزی این کاریز را نیز از مرحوم بهائی می دانند.

دیگر از کارهای شیخ بهائی، تعیین سمت قبله مسجد امام به مقیاس چهل درجه انحراف غربی از نقطه جنوب و خاتمه دادن به یک سلسله اختلاف نظر بود که مفتیان ابتدای عهد صفوی راجع به تشخیص قبله عراقین در مدت یک قرن و نیم اختلاف داشته اند.

یکی دیگر از کارهای شگفت که به بهائی نسبت می دهند، ساختمان گلخن گرمابه ای که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شیخ بهائی یا حمام شیخ معروف است و آن حمام در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دیر باز همواره عقیده داشته اند که گلخن آن گرمابه را بهائی چنان ساخته که با شمعی گرم می شد و در زیر پاتیل گلخن فضای تهی تعبیه کرده و شمعی افروخته در میان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهای مدیدهمچنان می سوخت و آب حمام بدان وسیله گرم می شد و خود گفته بود که اگر روزی آن فضا را بشکافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از کار می افتد و چون پس از مدتی به تعمیر گرمابه پرداختند و آن محوطه را شکافتند، فوراً شمع خاموش شد و دیگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنین طراحی منارجنبان اصفهان که هم اکنون نیز پا برجاست به او نسبت داده می شود.

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه
ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه

رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی ...کعبه و بتخانه بهانه

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم ..من که روم خانه به خانه

عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید
هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه

بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر "خیالی" به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

"شیخ بهایی"

* بزرگداشت استاد صغیر اصفهانی *

باسلام

ضمن عرض تبریک به مناسبت عید غدیر خم..

بزرگداشت استاد محمد حسین صغیر اصفهانی

یکشنبه 17 دی ماه - ساعت ۱۵:30 - کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان

دوشنبه 18 دی ماه - ساعت 8:00  - حسینیه امام خمینی (میدان قدس) 

تصویر از وبلاگ حیات طیبه

زندگینامه ی بسیار مختصر از شاعر شهیر وعارف کبیر استاد محمد حسین صغیر اصفهانی :

نامش محمد حسین بود ونام پدرش اسدالله در سنه 1312 هجری قمری مصادف با 13رجب روز تولد مولای متقیان حضرت علی (ع)  در اصفهان دیده به جهان گشود. از 3 سالگی علاقه ی زیادی به نوشتن و خواندن پیدا کرد ولیکن به خاطر صغرت سن هیچ مکتب خانه ای اجازه تحصیل به وی را نمیدهد تا بلاخره در سن شش سالگی اولین تک بیتی خود را به زبان جاری میکند.

نه گفته خدا و نه گفته امام               

                             که اطفال مردم کنید روی بام

حدود هشت ساله بود که با یک رویای صادقه زبانش در مدح امیرالمومنین علیه السلام باز میشود.دوازده بهار از عمرش می گذشت که الهاماتی از طرف حضرت دوست بر زبانش به صورت شعر جاری میشود.

چنان که در مورد مولا علی میگوید:

مصحفش مدح وخدا مداح واحمد مدح خوان

                              من به وصف او کنم از خود ثبوت شاعری

(از کتاب دیوان صغیر اصفهانی)

در جهان آمد صغیر وچند روزی ماند و رفت

                                      یادگار از وی در این عالم کتابی بیش نیست

استاد صغیر در مدت زندگی خود از یادگاری هایی در قالب خاطره/کرامات و بیان شیوا یی از ادبیات فارسی بر جای گذارد

 

-= روز عرفه - عید قربان =-

باسلام

با امید قبولی طاعات و عبادات همه دوستان در روز عرفه، عید قربان بر شما دوست عزیز مبارک...


سدره نشین

ای از بر سدره شاهراهت                                   وی قبه عرش تکیه گاهت

ای طاق نهم ، رواق بالا                                      بشکسته زگوشه کلاهت

هم عقل دویده در رکابت                                     هم شرع خزیده در پناهت

وین چرخ کبود ژنده دلقی                                    در گردن پیر خانقاهت

مه طاسک گردن سمندت                                   شب طره پرچم سیاهت

چرخ ارچه رفیع خاک پایت                                   عقل ارچه بزرگ طفل راهت

جبریل مقیم آستانت                                         افلاک حریم بارگاهت

خورده است خدا زروی تعظیم                              سوگند به روی همچوماهت

ایزد که رقیب جان ، خرد کرد                               نام تو ردیف نام خود کرد

جمال الدین عبدالرزاق

برای دریافت کامل این ترکیب بند اینجا کلیک کنید...


جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی

 

محمد بن عبدالرزاق اصفهانی (اسپهانی) ملقب به جمال الدین از چامه سرایان (شعرای) قرن ششم هجری است. او در خانواده ای پیشه ور زاده شد. پدران او اصلا زرگر بودند و جزو طبقه فضلا محسوب نمی شدند. بنا بر گفته عوفی در لباب الالباب، محمد نیز ابتدا به شغل زرگری مشغول بوده و در اشعار خود به هنر زرگری و نقشبندی نیز اشاره کرده است:

تا چو من باشند ابر و باد دایم در دو فصل          در ربیع این نقشبندی، در خزان آن زرگری

پس از چندی از دکان رخت به مدرسه کشید و به شاعری و دانش اندوزی پرداخت. جمال الدین بیشتر عمر خود را در اصفهان گذرانده و گویا در طلب روزی به آذربایجان و مازندران هم سفر کرده است. او چهار فرزند داشت که یکی از آنان- خلاق المعانی کمال الدین اسماعیل- شاعر مشهور و نام آوری است.

اشعار جمال الدین، حاوی مدح و حکمت است و زبانی ساده و روان دارد. مضامین شعری او لطیف و دلکش است و آثار تکلف در آن کمتر به چشم می خورد. در قصیده به سنایی و انوری نظر دارد ولی در حد تقلیدی صرف باقی مانده و به پایه هیچ یک از این دو نرسیده است. غزلیات او اما بهترین های عصر او است. معانی لطیف و الفاظ دلاویز را در بر دارد و زیبایی آن تا بدان حد است که شیخ اجل را یادآور می شود. ولی چون سیر تکاملی غزل در دوره جمال الدین به اوج خویش نرسیده بود، یکدستی غزلیات سعدی را دارا نیست ولی در هر حال غزل او مورد توجه سعدی قرار گرفته است.

در شعر او- چنانکه از روزگارش برمی آید- تاثیر علوم دینی و فلسفی مشهود بوده ولی خود او شخصا به علوم فلسفی، اعتقادی نداشته است. در جایی می گوید:

ره به قرآن است، کم بخوان قصه یونانیان        اصل اخبارست، مشنو قصه اسفندیار

یا :

چند خواهی سود در مطموره کون و فساد؟        یک رهی برنه قدم بر بام این نیلی حصار

تا ببینی صورت هر چیز را چونانکه هست       تا تو بشناسی سر از دستار و گوش از گوشوار

به همین دلیل، برخی مضامین اشعارش پایه متین ندارد و وجهه استدلالی آن سست و نااستوار است.

جمال الدین، در زهد و ترک دنیا سخن بسیار گفته است ولی از سخن او پیداست که برخلاف عرفا و فلاسفه- که ترک مادیات و دنیا را پیشه خود می کنند- منظور او صرف توجه به عبادات و جمع آوری پاداش برای آخرت بوده است نه ترک علائق مادی. از طرفی، از اشعار او این گونه به نظر می رسد که شاعر همه عمر خود را به زهد و ترک علائق نپرداخته، بلکه قسمتی از زندگی خویش را به مدح و دریافت صله از پادشاهان گذرانده است. بنابراین چنین به نظر می رسد که یا در آخر عمر متحول شده و یا از روی تصنع و بدون هیچ اعتقادی، این معانی را در اشعارش آورده است.

بیشتر مدایح او برای دو خاندان بزرگ اصفهان یعنی "آل خجند" و "آل صاعد" سروده شده است.

از شعرای معاصر او می توان انوری ابیوردی، خاقانی شروانی و رشیدالدین وطواط را نام برد.

وفات جمال الدین را برخی به سال 588 و برخی دیگر 600 ه‍.ق. می دانند

-= بزرگداشت استاد جلال تاج اصفهانی =-

باسلام

امروز 13 آذر 25مین سالگرد درگذشت استاد جلال تاج اصفهانی پایه گذار مکتب آواز اصفهان و مرد اخلاق در هنر اصفهان و ایران بود

 

 

به همین مناسبت مراسم گرامی داشتی در تکیه سید العراقین در تخت فولاد اصفهان با حضور اساتید بزرگ و علاقه مندان این استاد بزرگ با صورت پرشکوه برگزار شد.

طی این مراسم استادان بزرگ آواز از جمله استاد شاهزیدی به سخنرانی پرداختند و از سجایای اخلاقی و هنری استاد تعریف و تمجید نمودند.

معرفی کامل استاد جلال تاج اصفهانی

در زیر تصاویری از این مراسم می بیند.

برای مشاهده تصویرها در انداز اصلی روی عکس ها کلیک کنید.

 

تخت فولاد - سید العراقین - مزار استاد تاج - بیست و پنجمین سالگرد تخت فولاد - سید العراقین - مزار استاد تاج - بیست و پنجمین سالگرد تخت فولاد - سید العراقین - مزار استاد تاج - بیست و پنجمین سالگرد تخت فولاد - سید العراقین - مزار استاد تاج - بیست و پنجمین سالگرد تخت فولاد - سید العراقین - مزار استاد تاج - بیست و پنجمین سالگرد

 

 یادش گرامی