۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

۴۰ستون

یک وبلاگ در زمینه های تاریخ - هنر - اصفهان - آثار تاریخی - موسیقی از نوع عرفانی ! - تنبور و ...

وبلاگ سید محمد خاتمی:

سلام

فقط یه خبر:

وبلاگ سید محمد خاتمی افتتاح شد !

 

http://www.khatamionline.com

 

ژنرال

یلدا مبارک!

یلدا

 

شب یلدا از سنتی‌ترین شب‌های ایرانیان است. نخستین شب فصل سرد. هیچ خانواده‌ای در ایران وجود ندارد که این شب را به خنده و شادی سپری نکند. جمعی دوستانه و ایرانی با خوراکی‌های مخصوص این شب.

هندوانه، انار، آجیل، پشمک و سایر شیرینی‌های محلی، شب یلدا در خانه همه دیده می‌شود. سفره‌ای شیرین و خوش‌رنگ که دور آن تمام لب‌ها خندان است و شاد.اما امشب به جز شادی و خوش‌خوراکی اتفاق دیگری نیز می‌افتد که تنها باید با یک نجوم‌شناس آن را دید و تجربه کرد.

جشن زایش خورشید در طولانی‌ترین شب سال اتفاق می‌افتد. در آخرین ساعات این‌شب ستاره‌ها در موقعیتی قرار می‌گیرند که به وضوح می‌توان تغییرات گوی آتشین را به چشم دید. بسیاری از افراد پس از برنامه‌های خانوادگیشان سراغ خواب را می‌گیرند

 

پیشینه یلدا


یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می‌شود.

در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز می‌گفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیین‌های بسیاری در آن برگزار می‌شد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد، پیوند آن با خورشید معنایی ژرف می‌یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می‌شود خورشید از نو زاده می‌شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می‌کند و خرمی جهان را فرا می‌گیرد.

 

 


پیوند یلدا با میترائیسم


از آنچه که از منابع و متون کهن برمی‌آید، یلدا زاد‌روز ایزد مهر یا میترا است. ایزدی که در کیش میترائیسم پرستش می‌شد و این دین، یکی از تاثیرگذارترین مذاهبی بود که نخست در شرق و بعدها در غرب و در دین مسیحیت رد پای بسیاری از خود به جای گذاشت.

ریشه کلمه یلدا متعلق به زبان سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، سیصد سال پس از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میترائیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می‌کرده‌اند. وقتی میترائیسم از تمدن ایران باستان به سایر جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز 21 دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته می‌شد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، این روز به 25 دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر می‌شود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است.


تنوع برگزاری یلدا


یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می‌گشایند و فال دل خویش را از او طلب می‌کنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامه‌خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه‌گویی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می‌کند. اما همه این‌ها ترفندهایی است تا خانواده‌ها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.

در سراسر ایران زمین، جایی را نمی‌یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکی‌ها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف می‌شود، اما هندوانه میوه‌ای است که هیچ گاه از قلم نمی‌افتد، زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.

مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده‌داری می‌پردازند و بعضی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می‌کنند. آنها در این شب سفره‌ای می‌گسترانند که بی‌شباهت به سفره هفت‌سین نوروز نیست و در آن آینه و قاب عکس حضرت علی (ع) را جای می‌دهند. انواع و اقسام آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلوا شکری، رنگینک و خرما و میوه‌هایی چون انار و به و بخصوص هندوانه خوراکی‌های این شب را تشکیل می‌دهند.

در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می‌خورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.

در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.

در گیلان هندوانه را حتما فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوه‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود.

در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اطاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.

 

مجموعه خانه های حکیم

باسلام

چند عکس از مجموعه خانه های حکیم را براتون میگذارم امیدوارم خوشتون بیاد

البته تاریخچه خاصی از این 3 خانه نمیدونم

اما این مجموعه در خیابان حکیم در کوچه حکیم قرار داره که بعد از یک دالان طولانی به ورودی 3 خانه که در 3 طرف کوچه است میرسیم..

باید بگم این 3 خانه در حال بازسازی هستند و مطمئنا در سال آینده تغییرات زیادی پیدا کرده اند !

 

 

 

 

 

 

 

 

پایان

پل خواجو

این پل را پل شاهی و بابا رکن الدین و شیراز و حسن آباد هم نامیده اند از بناهای شاه عباس دوم صفوی است که در سال 1060 هجری بنا شده است.

طول پل 133 متر و عرض آن 12 متر است همان طور که گفته شد این پل را به اسامی دیگری نیز نامیده اند. وجه تسمیه آن به بابارکن الدین این است که بر سر راه تکیه بابارکن الدین عارف مشهور واقع شده بود، حسن آباد می نامیدند، به این علت که شالوده آن در عصر (حسن بیک ترکمان) ریخته شد، شیراز گفته اند به خاطر آنکه مسافران شیراز درآن زمان از روی این پل عبور می کرده اند و بالاخره به این سبب به پل خواجو نامبردار شده بود که در محله خواجو قرار داشت.

پل خواجو به دلیل معماری و تزئینات کاشیکاری بر سایر پلهای زاینده رود برتری دارد.

پل خواجو که در عصر صفویه یکی از زیباترین پلهای جهان به شمار می رفت در اصل به منزله سد و بند بود. به این معنا که با بستن دهانه های پل در ضلع غربی دریاچه ای به وجود می آمد.

در وسط هریک از دو ضلع شرقی و غربی پل ساختمانی بنا شده که شامل چند اتاق مزین به نقاشی است. این ساختمان که (بیگلربیگی) نامیده می شود در آن عصر اختصاص به بزرگان و امرائی داشت که به هنگام ایجاد دریاچه مصنوعی مسابقات شنا و قایقرانی را تماشا می کرده اند.

شعرای اصفهان درباره پل خواجو اشعار زیبایی سروده و در طی این سروده ها زیبائی های آن را توصیف کرده اند. از جمله این شعرا صائت تبریزی است که با قصیده ای بلند بالا یکی از روزهای جشن و چراغانی را ذکر می کند که در کنار پل خواجو برگزار شده است.

به نوشته محققین و مورخین که درباره سلسله صفویه بررسی کرده اند: هدف شاه عباس دوم از احداث پل خواجو ارتباط دو قسمت محله خواجو و دروازه حسن آباد با تخت فولاد و راه شیراز بود.

بطور کلی وجود "تزئینات کاشیکاری فراوان و پشت بغل های چشمه های پایین و غرفه های بالاو نمای غرفه های طرفین با کاشیهای الوان" پل خواجو را در شمار آثار بسیار ممتاز اصفهان قرار می دهد بطوری که کلیه سیاحان و جهانگردانی که در دوره های مختلف به اصفهان آمده اند زیبائیهای پل خواجو را وصف کرده و آن را در زمره شاهکارهای مسلّم معماری ایرانی، اسلامی به شمار آورده اند.

 

منار زیار - بند گلی

باسلام

  • ۳ تا تصویر از منار زیار
  • ۱ تصویر از بند گلی

 

  • منار زیار:

منار زیار از شاهکارهای معماری باقیمانده از دوران سلجوقی (قرن ۶) که در ۳۰ کیلومتری شرق اصفهان (حالا یه ذره بالا پایینش را شوما ببخشید !)  واقع شده است که تزیینات آجری و همچنین کاشی کاری تارک آن جلوه خاصی را به این منار بلند بخشیده است

  • بند گلی:

بند گلی که باقیمانده از دوران طلایی شاه عباس صفوی که کار همون سد خودمون را میکنه ! این بند هم در روستای زیار در شرق اصفهان در جوار منار زیار قرار داره..

 

شاد باشید..

خبر :‌ تخریب بافت سنتی اصفهان..

غبار ویرانی از بافت قدیم اصفهان زدوده می شود

اگرچه سال های طولانی فراموشی ، غبار فرسودگی بر خانه های تاریخی اصفهان نشانده اما این بار سازمان نوسازی و بهسازی اصفهان مسوولیت ساماندهی بافت تاریخی نصف جهان را بر عهده گرفته است .

"حسین جعفری "مدیر عامل سازمان نوسازی اصفهان در این باره گفت:«تعدادی از خانه های تاریخی و قدیمی شهر شناسایی و کار احیا آنها آغاز شده است.»

اصفهان



به گفته جعفری، خانه تاریخی منصوب به اژه‌ای‌ها در ضلع جنوبی میدان عتیق در خیابان هارونیه که در بافت قدیمی شهر قرار دارد و تنها تکه‌ای از مساحت قابل توجه آن باقی مانده است.پیشینه ساخت این بنا به دوره قاجاریه برمی‌گردد و تزیینات خاص شامل گچ‌بری، نقاشی روی گچ و مقرنس‌کاری در آن به وفور دیده می‌شود.

خانه تاریخی رشیدی بنای دیگری که مزین به مقرنس‌ها و گوشواره‌ها یی متعلق به دوره قاجار که در خیابان هاتف و در طرح محور تاریخی، فرهنگی، گردشگری خواجه نظام‌الملک استقرار دارد.

از دیگر بناهایی که بر مبنای برنامه های جدید مرمت می شوند ،خانه تاریخی کدخدایی متعلق به دوره قاجار است که در خیابان ابن‌سینا در محله پادرخت، کوچه کدخدا و در قالب طرح محور تاریخی، فرهنگی،‌ گردشگری دردشت واقع شده است.

به گفته جعفری ساختمان این بنا بر اساس سبک معماری دوره قاجار با شاه‌نشین‌ها، ارسی‌ها و سه‌دری‌ها طراحی و ساخته شده و با گچ‌بری، مقرنس و نقاشی مزین شده است.

وی افزود:«خانه استپانیان خانه‌ای از جنس خشت که وقتی وارد حیاطش می‌شوی گویی بین دو دوره تاریخ صفویه و قاجار سرگردان می شوی.‌ جبهه جنوبی این بنا یادگار عصر صفوی است و جبهه شمالی معماری دوره قاجار را نمایان می کند.»
خانه مشروطه بنایی تاریخی که با همه قدمت خود رازدار فعالیت‌ها و یادآور خاطرات ارزشمند آزادی‌‌خواهانه ملتی است که سال‌ها پیش در برابر استبداد قد علم کردند و نخستین نغمه‌های رهایی را سر دادند.

اصفهان




این خانه‌های تاریخی بر اثر گذشت زمان و نبود مراقبت‌های لازم گرد ویرانی بر آنها نشسته و درمعرض نابودی قرار دارند.

سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان در راستای اهداف خود در زمینه مرمت و ساماندهی بناها و فضاهای تاریخی موجود در شهر اصفهان اقدام به احیا و استحکام‌بخشی خانه‌های تاریخی مذکور کرده است . از دیگر اقدامات سازمان ایجاد کاربری مناسب در این خانه هاعنوان می شود .

در نظر گرفتن کاربری جدید و متناسب برای این بناها از زوال و نابودی آنها جلو گیری می کند.

اصفهان جزو مهمترین شهرهای تاریخی فرهنگی ایران است که روند تخریب بافت قدیم آن در سال های اخیر سیری صعودی و نگران کننده داشته است و به رغم برنامه ریزی های مسوولان ماشین تخریب همچنان به حرکت خود ادامه می دهد.

پ.ن:‌ ببینیم و تعریف کنیم !

ناژوان

باسلام

دو عکس از زیبایی های طبیعی اصفهان:

پارک زیبای ساحلی ناژوان:

دکتر محمود حسابی

زندگی نامه پروفسور سید محمود حسابی:

سید محمود حسابی در سال 1281 (ه.ش), از پدر و مادری تفرشی در تهران زاده شدند. پس از سپری نمودن چهار سال از دوران کودکی در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات گردیدند. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت, با تنگدستی و مرارت های دور از وطن در مدرسه کشیش های فرانسوی آغاز کردند و همزمان, توسط مادر فداکار, متدین و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابی) , تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفتند. استاد, قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشتند. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی, شاهنامه فردوسی, مثنوی مولوی, منشات قائم مقام اشراف کامل داشتند.

 شروع تحصیلات متوسطه ایشان مصادف با آغاز جنگ جهانی اول, و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو, پس از دو سال تحصیل در منزل برای ادامه به کالج آمریکایی بیروت رفتند و در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات, در سن نوزده سالگی, لیسانس بیولوژی و پس از آن مدرک مهندسی راه و ساختمان را اخذ نمودند. در آن زمان با نقشه کشی و راهسازی, به امرار معاش خانواده کمک می کردند. استاد همچنین در رشته های پزشکی, ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات آکادمیک پرداختند.

شرکت راهسازی فرانسوی که استاد در آن مشغول به کار بودند, به پاس قدردانی از زحماتشان, ایشان را برای ادامه تحصیل به کشور فرانسه اعزام کرد و بدین ترتیب در سال1924 (م) به مدرسه عالی برق پاریس وارد و در سال 1925 (م) فارغ التحصیل شدند.

همزمان با تحصیل در رشته معدن, در راه آهن برقی فرانسه مشغول به کار گردیدند و پس از پایان تحصیل در این رشته کار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت "سار" آغاز کردند. سپس به دلیل وجود روحیه علمی, به تحصیل و تحقیق, در دانشگاه سوربن, در رشته فیزیک پرداختند و در سال 1927 (م) در سن بیست و پنج سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را , با ارائه رساله ای تحت عنوان "حساسیت سلول های فتوالکتریک", با درجه عالی دریافت کردند.

استاد با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنایی داشتند وایشان در چند رشته ورزشی موفقیت هایی کسب نمودند که از آن میان می توان به دیپلم نجات غریق در رشته شنا اشاره نمود.

پروفسور حسابی به دلیل عشق به میهن و با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور به ایران بازگشت و با ایمان و تعهد, به خدمتی خستگی ناپذیر پرداخت تا جوانان ایرانی را با علوم نوین آشنا سازد. پایه گذاری علوم نوین و تاسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی, دانشکده های فنی و علوم دانشگاه تهران, نگارش ده ها کتاب و جزوه و راه اندازی و پایه گذاری فیزیک و مهندسی نوین, ایشان را به نام پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران در کشور معروف کرد. حدود هفتاد سال خدمت علمی ایشان در گسترش علوم روز و واژه گزینی علمی در برابر هجوم لغات خارجی و نیز پایه گذاری مراکز آموزشی, پژوهشی, تخصصی, علمی و ..., از جمله اقدامات ارزشمند استاد به شمار می رود که برای نمونه به مواردی اشاره می کنیم:

_ اولین نقشه برداری فنی و تخصصی کشور (راه بندرلنگه به بوشهر) 

_ اولین راهسازی مدرن و علمی ایران (راه تهران به شمشک) 

_ پایه گذاری اولین مدارس عشایری کشور 

_ پایه گذاری دارالمعلمین عالی 

_ پایه گذاری دانشسرای عالی 

_ ساخت اولین رادیو در کشور 

_ راه اندازی اولین آنتن فرستنده در کشور 

_ راه اندازی اولین مرکز زلزله شناسی کشور 

_ راه اندازی اولین رآکتور اتمی سازمان انرژی اتمی کشور 

_ راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران 

_ تعیین ساعت ایران 

_ پایه گذاری اولین بیمارستان خصوصی در ایران, به نام بیمارستان "گوهرشاد" 

_ شرکت در پایه گذاری فرهنگستان ایران و ایجاد انجمن زبان فارسی 

_ تدوین اساسنامه طرح تاسیس دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری دانشکده فنی دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری دانشکده علوم دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری شورای عالی معارف 

_ پایه گذاری مرکز عدسی سازی اپتیک کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری بخش آکوستیک در دانشگاه و اندازه گیری فواصل گام های موسیقی ایرانی به روش علمی 

_ پایه گذاری و برنامه ریزی آموزش نوین ابتدایی و دبیرستانی 

_ پایه گذاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران 

_ پایه گذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران  

_ پایه گذاری اولین رصدخانه نوین در ایران 

_ پایه گذاری مرکز مدرن تعقیب ماهواره ها در شیراز 

_ پایه گذاری مرکز مخابرات اسدآباد همدان 

_ پایه گذاری انجمن موسیقی ایران و مرکز پژوهش های موسیقی 

_ پایه گذاری کمیته پژوهشی فضای ایران 

_ ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی کشور (در ساختمان دانشسرای عالی در نگارستان دانشگاه تهران) 

_ تدوین اساسنامه و تاسیس موسسه ملی ستاندارد 

_ تدوین آیین نامه کارخانجات نساجی کشور و رساله چگونگی حمایت دولت در رشد این صنعت 

_ پایه گذاری واحد تحقیقاتی صنعتی سغدایی (پژوهش و صنعت در الکترونیک, فیزیک, فیزیک اپتیک, هوش مصنوعی) 

_ راه اندازی اولین آسیاب آبی تولید برق (ژنراتور) در کشور 

_ ایجاد اولین کارگاه های تجربی در علوم کاربردی در ایران 

_ ایجاد اولین آزمایشگاه علوم پایه در کشور

 

·          برگرفته از سایت دکتر محمود حسابی

 

سید خلیل عالی نژاد

سلام

فقط خواستم یه بار دیگه در شب شهادت آن عزیز یادش را گرامی داشته باشم..

عزیزی که می گفت:

هیچ اگر سایه پذیرد٬ ما همان سایه هیچیم...

سید خلیل عالی نژاد

یادش گرامی

سید خلیل عالی نژاد

  • به بهانه نزدیک شدن به سالگرد شهادت سید خلیل عالی نژاد

 

سید خلیل عالی نژاد

سید خلیل عالی نژاد

سید خلیل عالی نژاد در سال 1336 در صحنه کرمانشاه متولد شد . پدرش مرحوم سید شاهمراد ، تنبور می نواخت سید خلیل مشق تنبور را به تشویق مادر با سید نادر طاهری آغاز کرد و بعد از 2 سال نزد سید امرالّه شاه ابراهیمی رفت همچنین از درویش امیر حیاتی بهره برد . بعدها به محضر استاد عابدین خادمی راه یافت و از گنجینه پنهان در سینه آن مرحوم بهره مند شد . همزمان سرپرستی گروه تنبور نوازان صحنه را به عهده گرفت . در اواخر دهد 50 استاد عالی نژاد در رشته موسیقی دانشگاه هنر فارغ التحصیل شد . او بر ردیف موسیقی دستگاهی ایران تسلطی کافی داشت . سید خلیل صدای گرمی داشت و آواز را از مکتب مرحوم استاد میرزا حسین خادمی آموخته بود . از مرحوم نادر نادری دف آموخت و تار را از کیخسرو پور ناظری ، نواختن تارش شیوه نوازندگی مکتب برومند نزدیک بود . و پرده گیری های زیبایش و مضراب شمرده و جمله بندی هایش در سه تار ساز مرحوم یوسف فروتن را به یاد می آورد .

تنبور

استاد همچنین علاوه بر نوازندگی تنبور به ساخت تنبور نیز پرداخته است . تنبورهای او با مهرشیدا و قلندر موجود است . اوایل دهد 60 گروه تنبور شمس به سرپرستی پورناظری تشکیل شد و عالی نژاد به جمع این گروه پیوست . حاصل همکاری با تنبور شمس تکنوازی و جواب آواز ماندگار سید خلیل در کاست « صدای سخن عشق » بود که با صدای ناظری انتشار یافت . در اواسط دهه 60 سید خلیل خود « گروه بابا طاهر » را تشکیل داد و اعضای گروه باباطاهر کاستی بیرون دادند به نام زمزمه قلندری ، در اواخر دهه 60 به خواست مرحوم عبادی برای شرکت در مراسم خاکسپاری او به تهران آمد و ماندگار شد. سالهای ماندگاری او در تهران منجر به تألیف کتاب « تنبور از دیر باز تاکنون » شد . همچنین ضبط آثاری مثل آئین مستان. با ساز و صدای خلیل و شکرانه و کاست ثنای علی » سالهای ماندگاری او در تهران سالهای ملال آور او نیز محسوب می شود . تا آنجا که ترک وطن کرد و به سوئد مهاجرت کرد . در 27 آبان 1380 دور از دیار در شهر گوتنبرگ سوئد به قتل رسید . و پیکر بی جانش در شعله های آتش سوخت..